انقلابها از جمله پیچیدهترین پدیدههای بشریاند. اگرچه در چارچوب مدلسازیهای نظری تلاش میشود تا حدالامکان به شکل سادهتری توضیح داده شوند. تاکنون دستهبندیهای مختلفی از انقلابها ارائه شده است. یکی تقسیمبندی ساده و دوگانهای که در بررسی تحولات انقلابی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته، دستهبندی ساموئل هانتینگتون از انقلابهاست. او در یک نگاه کلی انقلابها را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم میکند و برای هر یک ویژگیهایی برمیشمارد و ویژگیهای این دو دسته انقلابها را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. بر این اساس سوال این پژوهش از این قرار است؛ انقلاب اسلامی در کدام دسته از این دوگانه قرار میگیرد و این الگوبندی تاچه حد در تحلیل انقلاب اسلامی کارآمد است؟ فرضیهای که این پژوهش به بررسی آن میپردازد ضمن تاکید بر نزدیکی انقلاب ایران به مدل غربی انقلابها و تفاوتهای نسبتا بنیادین آن با مدل انقلابهای شرقی، نقدهایی به این الگوبندی در تحلیل انقلاب اسلامی وارد میداند. برای بررسی این فرضیه، گردآوری دادهها به شکل کتابخانهای خواهد بود و از روش مقایسهای-تاریخی بهره خواهیم برد., ...ادامه مطلب
در پژوهش حاضر، مفهوم «قدرت» و سازوکارهای آن از منظر دو اندیشمند معاصر، «ادوارد سعید» و «میشل فوکو» مورد بررسی قرار گرفته است. هر دو متفکر در حوزه قدرت و سازوکارهای آن دارای نظریات و آرای مهمی هستند که بررسی دقیق این نظریات میتواند درک جدیدی از این مفهوم به وجود آورد. نگاه متفاوت فوکو و برداشت وی از سازوکارهای قدرت، حاوی نکات و مسائل بسیار مهمی است و همچنین نگرش سعید نسبت به قدرت نیز دارای ظرافتهای نظری قابلتوجهی است. محقق در این پژوهش با رویکردی توصیفی – تطبیقی و استفاده از تکنیک اسنادی، آثار مکتوب و غیرمکتوب دو اندیشمند را مورد مطالعه قرار داده و سپس به مقایسه آرا و نظریات آن دو مبادرت ورزیده است. پس از ارزیابی تطبیقی آرای متفکرین، نتایج تحقیق نشان میدهد که آن دو در مورد تعریف قدرت و مکانیسمهای اعمال آن تا حدود زیادی همنظر هستند، اما در رابطه با مسئله «عاملیت» و «مقاومت در برابر قدرت»، دارای نظریات متفاوتی نسبت به هم بوده و در این دو مورد شاهد اختلافنظر میان آنها هستیم., ...ادامه مطلب