طی سالهای حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان، ایران توانست با کنار زدن رقیبهای سنتی خود در بازار این کشور به بزرگترین صادرکننده به آن تبدیل شود. به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان علاوه بر موضوعات سیاسی و امنیتی، از لحاظ تأثیراتی که میتواند بر روابط اقتصادی دو کشور داشته باشد نیز اهمیت دارد. یک راه برای فهم و تحلیل زمینۀ موفقیت اقتصادی ایران در افغانستان طی دوران گذشته و نیز پیامدهای به قدرت رسیدن طالبان طی دوران حاضر در حوزه روابط اقتصادی دو کشور، استفاده از مفهوم دیپلماسی اقتصادی است. مقاله حاضر با مبنا قرار دادن گرایشی در دیپلماسی اقتصادی که «دولت» و منافع استراتژیک دولت را در کانون مفهومسازی خود از دیپلماسی اقتصادی قرار میدهند، کوشیده تا ضمن قرار دادن توفیقات اقتصادی ایران طی دهههای اخیر در افغانستان در یک زمینه مفهومی، دلالتها و تأثیرهای حضور طالبان در کابل بر این وضعیت و چالشهای به وجود آمده برای این روابط را مورد مداقه قرار دهد. چنین استدلال شده که عدم قطعیتها، ورود بازیگران جدید، کوچک شدن اقتصاد و کاهش درآمدهای دولت و مردم افغانستان مهمترین چالشهای دیپلماسی اقتصادی ایران در دوران طالبان هستند. با این حال، نتایج این پژوهش نشان میدهد که هرچند دیپلماسی اقتصادی ایران در دوران طالبان در حال سازگار کردن خود با شرایط جدید بوده و دو حوزه از سه حوزۀ بررسی شده، تأثیرپذیریِ کمتری از به قدرت رسیدن , ...ادامه مطلب
خروج امریکا از افغانستان مؤلفهای مهم از بازگشت واشنگتن به استراتژی «بازموازنه» است، استراتژی که بر بسیج منابع در مناطق حیاتی جدید دلالت دارد. بازتوزیع قدرت در نظام بینالملل، امریکا را به بازتعریف منبع تهدید (از تروریسم به هژمونیکگرایی قدرتها) و کانون تهدید (عمدتاً از آسیای غربی به آسیای شرقی) واداشته است. صعود چین طی سه دهه گذشته به اصلیترین چالش هژمونی امریکا در آسیا-پاسیفیک تبدیل شده است. افزونبراین، روسیه بهواسطه گسترشگرایی استراتژیک در اروپا و ایران بهدلیل فعالگرایی منطقهای و هستهای در خاورمیانه نیز چالشهای هژمونی امریکا محسوب میشوند. پرسش اصلی آن است که امریکا برپایه چه اهداف و دلایل استراتژیک به خروج از افغانستان مبادرت کرده است؟ فرضیه آن است که دلیل و هدف اصلی که امریکا را به خروج از افغانستان برانگیخته، مواجهه موقعیت هژمونیک آن با افزایش نفوذ چین بهعنوان بالاترین اولویت و سپس روسیه و درنهایت ایران است. هدف مقاله، آن است تا خروج امریکا از افغانستان را درچارچوب بازموازنهسازی تحلیل کند که مستلزم شناخت متغیرهای بینالمللی و متضمن ارزیابی پیامدهای منطقهای بازموازنهسازی ازمنظر امریکا است. روش تحقیق از نوع توصیفی، تحلیلی است و براساس رهیافت ساختاری و نظریه نورئالیسم تهاجمی، بازتاب سیاست بازموازنه امریکا در خروج از افغانستان تبیین میشود., ...ادامه مطلب
پارسیانجمن: غفرانِ بدخشانی زادهی ۲۶ شهریورِ ۱۳۶۱ در بهارستانِ بدخشان است. او آموزشهای نخستین را تا ۱۳ سالگی در بدخشان گرفت و سپس راهی هلند شد و در آن جای دستوری (دکتری) فلسفه گرفت. آن چه در پی میآید بخشی از گفتوگویی است با اوی دربارهی روزگار پارسی در افغانستان,. نوشته کوشش, برنامهمند برای, پارسیزدایی از افغانستان اولین بار در پارسیانجمن پدیدار شد. , ...ادامه مطلب
عباس سلیمی آنگیل: در آغاز سال ۱۴۰۱ خورشیدی، شاهد یک چرخشگاه دیگر در سرنوشت زبان فارسی هستیم. دندانهای واپسگرایان قومی و دینی در افغانستان بر گلوی زبان فارسی نشسته است. در واپسین روزهای سال ۱۴۰۰ خورشیدی، گروه طالبان واژهٔ «دانشگاه» را از سردر دانشگاه بلخ زدودند. مسئله فقط واژهٔ دانشگاه نیست، زبان ف, ...ادامه مطلب
کاربردِ واژهی دانشگاه در گزارشِ «وزارتِ معارفِ افغانستان» در سالِ ۱۳۱۳ خورشیدی پارسیانجمن: واژهی «دانشگاه» واژهای کهن در زبانِ پارسی است و در نِبیگهایی (کتبی) همچون «آیینِ اکبری» که به روزگارِ , ...ادامه مطلب
پارسیانجمن: عزیز حکیمی، روزنامهنگار و نویسندهی هراتی، در این جُستار به نادرستیهای دستورزبانی، نوشتاری و گفتاریِ زبانِ پارسی در افغانستان میپردازد و چرایی این نادرستیها را واکاوی میکند و نشان مید, ...ادامه مطلب
چند روزی است که هیاهوها بر سرِ واژ, ...ادامه مطلب