تاریخ وطن

متن مرتبط با «تمایز» در سایت تاریخ وطن نوشته شده است

مقوله امنیت در گفتمان سیاست خارجی حسن روحانی و ابراهیم رئیسی: عناصر و صورت‌بندی‌های متمایز

  • مقوله امنیت همواره از جایگاه محوری در گفتمان‌های سیاست خارجی ایران برخوردار بوده است. دولت‌های مختلف به اقتضای بستر فکری و اجتماعی و همین‌طور ضرورت‌های عملی سیاست خارجی خود، ادراکات مختلفی از مقوله امنیت داشته‌اند. از آنجا که عموماً گفتمان دولت‌ها در گسست از گفتمان‌های دولت‌های قبل شکل می‌گیرد، مواضع دولتمردان جدید در سال اول شروع به کار آنها از اهمیت زیادی در مرزبندی‌های گفتمانی میان آنها برخوردار است. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این است که حسن روحانی و ابراهیم رئیسی در برهه ابتدایی تشکیل دولت‌های خود چه گفتمان‌هایی درباره مقوله امنیت داشته‌اند و وجوه تمایز این گفتمان‌ها کدام‌اند؟ این مقاله از چارچوب تحلیل امنیتی لین هَنسِن استفاده می‌کند و بر اساس روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف، در صدد تحلیل صورت‌بندی‌های گفتمانی روحانی و رئیسی در حوزه امنیت، «دیگریِ» گفتمانی آنها و برملاکردن نشانه‌های گفتمانی آنهاست. به این منظور، متن سخنرانی‌های روحانی و رئیسی در سال اول جمع‌آوری و بر اساسِ میزان ارتباط با مفهوم امنیت و با استفاده از نرم‌افزار مکس‌کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. استدلال اصلی مقاله این است که گفتمان حسن روحانی درباره امنیت، بر اساس دال مرکزی منافع مشترک و در تضاد با خشونت و افراط‌گرایی به مثابه «دیگری» و در مقابل، گفتمان ابراهیم رئیسی درباره امنیت، بر اساس دال مرکزی عدالت و در تضاد با «دیگریِ» سلطه‌طلبی و دخالت قدرت‌های خارجی شکل گرفته است. دال‌های مرکزی متفاوت، امکان/عدم امکان تعریف منافع مشترک امنیتی، دستورکارهای امنیتی متفاوت و نحوه پیش‌بینی پیامدهای امنیتی نظم در حال گذار بین‌المللی از جمله مهم‌ترین تمایزهای گفتم, ...ادامه مطلب

  • درس‌گفتارهای احمد رجبی با عنوان درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز

  • صدانت درس‌گفتارهای احمد رجبی با عنوان درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز در این درس‌گفتارها کوشیده شده است از طریق شرح و تفسیر دو نوشتار مهم و مشهور “اصل اینهمانی” و “قوام هستی‌خداشاختی متافیزیک” از رساله “اینهمانی و تمایز”، درآمدی به چارچوب اندیشه متاخر و پس از گشت هایدگر به دست داده شود. تاکید اصلی در مسیر تفسیر این دو متن، بر مساله امکان عقلانیت و حقیقت در فلسفه است، بدین معنا که بر خلاف دیدگاه رایج، هایدگر متاخر دقیقا دغدغه عقلانیت و مسئولیت آزاد عقلانی انسان در تعلق به افق الزام‌آور حقیقت را دارد. نقد بنیادینی که او به متافیزیک وارد می‌کند، برخاسته از بحرانی‌ست که سیر تاریخی متافیزیک به واسطه نگاه بنیادگذارانه میان عقل و وجود تا هگل و نهایتا نیچه به سوی آن پیش رفته، و آن چیزی نیست جز اندراج وجود ذیل عقل خوداندیش و تبدیل آن به اراده به قدرت و بی‌معنا شدن افق ظهور و وجود و حقیقت، و بدین ترتیب، بی‌معنایی عقل و عقلانیت، و نیز تداوم آن بحران تا کنون در نگاه سلطه‌گرانه به جهان و انسان. اندیشه متاخر هایدگر و مفاهیم بنیادین آن، نظیر رویداد، پوشیدگی، بی‌بنیادی، تاریخ و تقدیر وجود و مانند آن، در پرتو این مساله بنیادین شرح و تفسیر می‌شوند که به چه معنا برای امکان عقلانیت و حقیقت، باید گشودگی عقل به وجود به منزله افق حقیقت، بر اساس احراز و به رسمیت شناختن عرصه مقدم فعل ظهور در تقدم مطلقش و از این حیث در دسترس‌ناپذیری‌اش از نو طرح شود و چگونه اندیشه هایدگر یکسره معطوف به کشف و نشان دادن چنین ضرورتی به عنوان ضابطه بنیادین پدیدارشناسی‌ست. تفسیر دو متن مذکور، این مجال را فراهم می‌کند که ساختار اندیشه متاخر هایدگر، فارغ از, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها