تأسیس امارات متحده عربی در اوایل دهه 1970 محصول ارادهای سیاسی برای به همپیوستن مجموعهای از جماعتهای قبایلی بود که هویت غالب در آنها، ترکیبی از هویت عشیرهای و اسلامی بود. تبدیل کشور نوپدید از یک مجموعه ازهمگسیخته به یک واحد سیاسی منسجم نیازمند خلق عناصر سازندۀ هویت ملی، درونیسازی و عمومیتبخشی به آن بهعنوان هویتی فراتر از تعلقات قبایلی و فروتر از تعلقات امتی بود که اتباع کشور را به یکدیگر پیوند دهد و احساس ملت بودن را در میان آنها ایجاد کند. با توجه به تقدم زمانی تأسیس دولت بر ملت و محوریت نهادها و نخبگان سیاسی، تجربۀ ملتسازی در امارات متحده عربی به نمونهای آشکار از الگویی از ملتسازی است که میتوان آن را «ملتسازی دولتی» نامید. ملتسازی دولتی بهعنوان شکلی از پدیدۀ ملتسازی در دوران مدرن، فرایندی «از بالا» است که در طی آن دولت و نهادهای دولتی از طریق طراحی و اجرای پروژهای هدفمند تلاش میکنند تا عناصر و مولفههای هویت ملی را شکل داده، در میان اتباع خود بسط دهند و از این رهگذر مبنای نوینی برای تعلق اجتماعی خلق کنند. مقالۀ حاضر تلاش دارد تا ابعاد، عناصر و سازوکارهای چنین فرایندی را در امارت متحده عربی عصر محمد بنزاید آلنهیان مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای مباحث نظریهپردازان «مدرنیست» پیرامون ملیگرایی، این مقاله سازوکارهای ملتسازی را ذیل چهار محور الف) سنتسازی؛ ب) تاریخسازی؛ ج) نمادسازی؛ د) غیریتسازی دستهبندی و بررسی کرده است. مقاله نتیجهگیری میکند که ملتسازی در امارات به واسطه سرشت ارادهگرایانه و دولتی خود با ناپایداری و بیثباتی روبرو است. , ...ادامه مطلب