تاریخ وطن

متن مرتبط با «راسخ» در سایت تاریخ وطن نوشته شده است

سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»

  • صدانت سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» جلسه ۷۳ام از سلسله نشست‌های گفتار و اندیشه در آذرماه ۱۴۰۲ شنیدن صوت این سخنرانی در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس دریافت صوت این سخنرانی به صورت مستقیم . . سخنرانی «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» مبتنی بر مقاله زیر است: . کرامت الله راسخ، دانشیار بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز ساختار جماعتی جامعه ی ایرانی: مبانی نظری مقدمه این مقاله بر اساس دو فرض اساسی بنا شده است. فرض اول، تمایزی گذاشتن بنیادی بین دو ساختار اجتماعی جماعتی[۱] و جامعه‌ای[۲] است. فرض دوم، ساختار اجتماعی در ایران عمدتاً از ویژگی‌های جماعتی برخوردار است. علم جامعه‌شناسی با تمایز بین ساختار جماعت و جامعه آشنا است، اگرچه گاهی این تمایز با استفاده از مضمون‌های گوناگون بیان‌شده است. فردیناند تونیس، جامعه‌شناس آلمانی، از این تمایز در اثر خود با همین عنوان، جماعت و جامعه، آشکار نام می‌برد. او مانند بسیاری از جامعه شناسان و فیلسوفان هم‌وطن خود با ساختار جماعتی همدلی دارد. تونیس نگران عقب‌نشینی اجتناب‌ناپذیر شکل‌های زندگی سنتی ساختار جماعتی در برابر روند پیش‌رونده‌ی صنعتی شدن و مدرن شدن است. این اثر درواقع حاوی آسیب‌شناسی تونیس از عصر خود است، عصر به حاشیه رفتن جماعت و بالندگی جامعه. او معتقد است که نمی‌توان جماعت را در همان سطح جامعه تحلیل کرد، چون جماعت‌ مانند جامعه با برنامه ساخته نمی‌شود‌، بلکه در روندی تاریخی طبیعی رشد می‌کند. تحلیل علمی جماعت از جامعه متفاوت است، چون جامعه با اراده‌ی معطوف به عقل ساخته می‌شود، درحالی‌که, ...ادامه مطلب

  • نگاهی نقادانه و سنجش‌‌گرانه درباره‌‌ی نگرش‌‌ها و پیش‌‌فرض‌‌های محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاق‌‌پژوهی

  • صدانت نگاهی نقادانه و سنجش‌‌گرانه درباره‌‌ی نگرش‌‌ها و پیش‌‌فرض‌‌های محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاق‌‌پژوهی نگاهی سنجش‌گرانه درباره‌ی نگرش‌ها و پیش‌فرض‌های دکتر محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاق‌پژوهی سید محمد حسینی[۱] مقدمه دغدغه‌ی نقد نگرش‌های حقوق‌دان محترم، استاد محمد راسخ[۲]، به چند سال قبل بازمی‌گردد؛ زمانی که دانشجوی ارشد حقوق عمومیِ دانشگاه بهشتی بودم و با آثار و تألیفات ایشان به مرور آشنا شدم و به واسطه‌ی علاقه‌ای که به مباحث فلسفه‌ی حقوق و اخلاق داشتم، بارها آثار ایشان را خواندم و ضمن اذعان به اینکه از آثار ایشان بسیار آموختم، اما به واسطه‌ی آشناییِ نسبی‌ای که با حقوق بشر و همچنین فلسفه‌ی اخلاق (به ویژه فلسفه‌ی اخلاقِ کانت) داشتم، همیشه این سؤال برایم وجود داشت که محمد راسخ بنا به چه دلیل و/ یا دلایلی، با استناد به نظام فکریِ کانت در حوزه‌ی اخلاق – که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد – مفهوم ”حق“[۳] را جدای از ”اخلاق“[۴] می‌داند و معتقد است ”حق“ نسبت به ”اخلاق“ لااقتضاء و بی‌طرف است- یعنی ربط و نسبتی میان این دو مفهوم در نظام فکری کانت وجود ندارد. برای طرح ادعاهایم مبنی بر اینکه پیش‌فرض ایشان از نظام اخلاقیِ کانت نادرست است، مایلم نگاهی ”سنجش‌گرانه“ نسبت به آراء ایشان داشته باشم. بر این اساس، می‌کوشم با نگاهی به آراء ایشان در خصوص ارتباط و/ یا عدم ارتباط دو مفهوم ”حق“ و ”اخلاق“ در منظومه‌ی فکریِ کانت و، همچنین تقریرات و مدعیات ایشان در سایر حوزه‌های سپهر اخلاق، پیش‌فرض‌های نادرست ایشان را نقد کنم. به طور خلاصه استدلال خواهم کرد که برخلاف پیش‌فرض‌های ایشان، ”حق مدرن“ دارای مبنایی ”اخلاقی“ است و، به, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها