صدانت نوشتار بعثت علمی با عنوان «شبکههای اجتماعی و شرمِ نافرهیختگی» شبکههای اجتماعی و شرمِ نافرهیختگی بعثت علمی برجستهترین پیامد گسترش شبکههای اجتماعی اهمیت یافتن سخن بوده است: برای انسانِ امروز، به سخن درآوردن شخصیترین اندیشههایش (در قالب یک «توئیت»، «استوری»، «پُست»، «کامنت»، «ویدئوی یوتیوب» و …) و دادوستد آنها با دیگر اندیشهها گویی سرنوشتسازترین کار روزانهی انسان شده است. اکنون، سکوت، گوشهگیری و درخودفرورفتن فضایلی عارفانه نیستند چرا که دیگر کمتر کسی از وسوسهی از-خود-سخن-گفتن در امان است؛ اینترنت پر است از «عارفان» پرسخن! اکنون، همگام با گسترش روزافزون رسانههایی که از کاربر میخواهند «محتوا تولید» کند، انسان بیش از پیشْ هستی خود را در سخنگفتنِ از خودْ شکوفا میکند: اگر تا پیش از برآمدن اینستاگرام «انسان موفق» آن «مهندسی» بود که با تکیه بر ریاضی و فیزیک جهان مادی را دگرگون میکرد، اکنون «انسان موفق»—و حتی بسی فراتر از این، «انسان خوشبخت»— آن «یوتیوبری» است که با هنر خوشسخنی ویدئوهایی میلیونی دربارهی زندگی خود میسازد؛ اگر تا دیروز چنین بود که انگار تنها مهندساناند که در جهان کارهایی مهم میکنند و در این میانْ گفتههای شاعران، سخنوران، روشنفکران، کتاببازان، منتقدان فیلم، بلاگرها و… صرفاً چاشنی این «کارهای مهم» اند، اکنون، رفتهرفته، همان مهندسان درمییابند که انگار آن کارها و سازههای مهندسی سرانجام در خدمت انتشار هرچهسریعتر گفتهها و ساختههای همین قشرِ «ولمعطلِ» شاعران، سخنوران و… بودهاند؛ اگر در گذشتهای نهچندان دور دانشجویان هنر و علوم انسانی ناخودآگاه از مهندس نبودن (ویا پزشک نبودن و…) رنج میبردند، و شاید در پاسخ به «چه ر, ...ادامه مطلب