صدانت درسگفتارهای عدالت اجتماعی و منتقدان آن از مصطفی زالی موضوع این درس بازخوانی سه دسته از مهمترین انتقادهای وارد شده به اثرگذارترین و بحث برانگیزترین مسألهی فلسفهی سیاسی معاصر است: نظریهی عدالت رالز (عدالت به مثابهی انصاف). رالز در مجموعهی آثار خود میکوشد تا بر مبنایی کانتی (پذیرش آزادی و برابری به عنوان ارزش های پایه)، بر اصول عدالت ناظر به نهادهای اصلی اجتماعی و سیاسی استدلال نماید. در این درس، پس از مروری اجمالی بر چهارچوب نظریهی عدالت رالز، بازخوانی سه انتقاد کلاسیک وارد بر نظریهی عدالت بر مبنای متون منتقدان او پیگیری میشود: انتقادات برآمده از سه جریان جامعهگرایی (مایکل سندل)، لیبرتاریانیسم (رابرت نوزیک) و لیبرالیسم چپ (جرالد کوهن). مایکل سندل در کتاب کلاسیک خود با عنوان «لیبرالیسم و محدویتهای عدالت»، از نقطه نظر جامعهگرایانه چهارچوب لیبرال رالز را برای استننتاج اصول عدالت ناکافی میداند. جامعهگرایان مدرن، ملهم از ارسطو و هگل، پارهای مفروضات نظریهی عدالت رالز را به چالش میکشند. مفروضاتی که بر اساس آنها، وظیفهی اصلی دولت تضمین و توزیع منصفانهی آزادیها و منابع اقتصادی مورد نیاز افراد برای گزینش آزاد شیوهی زندگی است. رابرت نوزیک در کتاب «دولت، بیدولتی و آرمانشهر» از زاویهای دیگر به مسأله پرداخته و هرگونه مداخلهی دولت را برای کاهش نابرابری اقتصادی مستلزم دخالت در آزادی انسانها و نامشروع تلقی میکند. نوزیک بر خلاف رالز مدعی است که وضع هرگونه مداخله بر مایملک افراد به منظور تحقق امری موسوم به خیر اجتماعی -حتی در دریافتهایی که خیر اجتماعی را به منابع اقتصادی منحصر میکنند- در نهایت نمیتواند ارزش انسان را به عنوان غایت فینفسه به رسمیت شناخته و در , ...ادامه مطلب