فرآیند توسعه در ایران با گذشت بیش از چهاردهه از عمر انقلاب همواره با دشوارگی روبه رو بوده است که این مسئله اساساً به دلیل عدم اجماع گفتمانی، تعارض میان نیروهای اجتماعی، حاکمیت نگرشهای سیاسی در تدوین و اجراییشدن توسعه ساختیابی شده است. چالشهای اقتصادی جامعه ایران مانند تورم افسارگسیخته، نرخ بالای بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، شلختگی اقتصاد مالی – بانکی، وجود تحریمهای گسترده اقتصادی، پیوند اقتصاد با متغییرهای سیاسی و گسست میان نظام دانایی با حوزه توانایی دولتها و ساخت قفس توسعه برای خود، بر عدم توفیق توسعه در ایران پساانقلاب اثرگذار بوده است. به همین منظور پرسش اصلی مقاله حاضر از این قرار است که چرخشهای گفتمانی توسعه به چه صورت مانع توسعه ایران شدهاند؟ بر این اساس فرض بنیادین این پژوهش علت این نایافتگی را ساخت قفسهای توسعه، عدم اجماع و تبدیل شدن امر توسعه به امری آنتاگونیستی در دولتهای پس از انقلاب از سال 1368 تا 1400 میداند. در همین چارچوب روش پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی با تاکید بر تلفیق نظریهی چالمرز جانسون و اعجماوغلو – رابینسون میباشد., ...ادامه مطلب
ورود مدرنیته به ایران با چالشهای متعددی همراه بودهاست، به طوریکه جامعه ایرانی در مواجهه با امر مدرن، دغدغه حفظ هویت بومی خود را داشتهاست. چالشهای یک سده اخیر در ایران حاکی از آن استکه جامعه ایرانی با مدرنیته مشکل نداشته بلکه با ایدئولوژی دگرساز غربگرا که بر تفکر مدرن سایه انداخته بود، سرستیز داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان تقابل سنت و مدرنیته که میراثی تاریخی محسوب میشد، خودنمایی میکرد. هریک از دولتمردان پس از انقلاب به دلیل اقتضائات ناشی از انقلاب با ایدئولوژی غربگرا از در خصومت درآمدند اما با مدرنیته و ماشین فاوستی توسعه مدرن نه تنها هیچ مشکلی نداشته بلکه به عنوان پیشرانان امر مدرن نقشآفرینی کردهاند. نوشتار پیشرو درصدد است تا پرچمداری دولتهای ایران پسا انقلاب در پیشبرد امر توسعه مدرن را به رغم تعارضات ایدئولوژیکی با ایدئولوژی غربگرا که خود را به صورت تخاصم با غرب نمایان ساخته بود، به نمایش بگذارد. این نوشتار همچنین در راستای اثبات مدعای بالا به شیوه توصیفی و تحلیلی، از مدل نظری تلفیقی فاوست گوته، امرنمادین لکان و جهان زیست هابرماس بهرهگرفته است., ...ادامه مطلب