ناسیونالیسم (ملی گرایی) ایرانی : تبارگرا یا دموکراتیک
ناسیونالیسم ایرانی: تبارگرا یا دموکراتیک
بخشی از سرمقاله فصلنامه پویه، شماره 3 و 4، بهار و تابستان 1397:
بیتردید پرداختن به ناسیونالیسم ایرانی کاری بس دشوار است. مهمترین دشواری ناشی از رد پایی است که ایران در دنیای باستان دارد. ایران از معدود کشورهای جهان است که از دوران باستان برجای مانده و مردم این کشور سرگذشتی طولانی از خویشتن ایرانی خود روایت میکنند؛ آنها، هویت ملی دیرپایی را از گذشتهای دور حمل میکنند. تاریخ ثبت شده حاکی از آن است که از بیش از دو هزار سال پیش تا انقلاب 1357 ایران در اغلب مواقع از طریق سلسلههای پادشاهی اداره میشده است. ایران جامعهای است که سابقهی دینی طولانی در دوران باستان و در دورههای پس از اسلام داشته است و قرنهاست که در تصور جمعی افراد ایرانی از روابط و نهادها و رویههای جامعه، دین، نقشی کلیدی ایفا میکند و در حال حاضر این کشور تحت یک دولت دینی اداره میشود.
از دیگر دشواریهای پژوهش در مورد ملت و ملیگرایی در ایران فقدان ادبیاتی انباشته و طراز دانشگاهی و سنتهای نظری رقیب در مورد ناسیونالیسم ایرانی است. گرچه چنین ادبیات انباشتهای در خصوص و پیرامون ناسیونالیسم ایرانی وجود ندارد، اما نظریاتی هم مطرح شده است. شاهرخ مسکوب زبان فارسی دری را یکی از عناصر مهم هویت ملی ایرانی و عاملی برای استمرار ناسیونالیسم ایرانی میداند. داریوش آشوری در تحلیل ناسیونالیسم در ایران بر مدرن بودن ملتسازی و ملیگرایی تاکید میکند. اما سیدجواد طباطبایی با تکیه بر مفهوم ایرانشهری، ناسیونالیسم را در ایران امری پیشامدرن میانگارد. نظریات پرداخته شده از سوی این اندیشمندان ایرانی جایگاهی در سطح نظریات معتبر جهانی پیدا نکرده است و حتی در ایران نیز به صورت علمی مورد نقد و بررسی کافی قرار نگرفته است. هنوز مشخص نشده است که نظریات این اندیشمندان با نظریات معتبر ناسیونالیسم در سطح جهانی چه نسبتی دارد و به بیانی دقیقتر، چه نقاط مشترک و افتراقی با آن نظریات دارد. به ویژه باید با نگاهی به نظریات مرجع مشخص شود که عنصر بومی در نظریاتی که اندیشمندان ایرانی در مورد ناسیونالیسم ابراز میکنند چیست؟
برای این که ادبیات انباشتهای در مورد ملیت و ملیگرایی ایرانی به وجود آید، در وهلهی اول باید به پرسشهایی از این دست پاسخ گفت:
ریشههای ملیگرایی ایرانی مدرن است یا پیشامدرن؟
واقعیت قومی در آن چه نقشی دارد؟
ماهیت این ملیگرایی ذهنی است یا عینی؟
نقش زبان، تاریخ، نمادها، اسطورهها، و خاطرات در ملیگرایی ایرانی چیست؟
جایگاه فرهنگ در ملیگرایی ایرانی از جنبههای توصیفی و تجویزی چگونه است؟