صدانت نقد بیژن عبدالکریمی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران نقدی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» دکتر سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران مصایب نگاه تجددمآبانه و اروپاسالارانه عبدالکریمی: طباطبایی به دلیل تن دادن به منطق شرق شناسانه و اروپا محور نمی تواند تاریخ ما را به درستی مفهوم سازی کند منتشر شده در روزنامه ایران، شماره هشت هزار و صد و بیست و نه، ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر سید جواد طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرحکنم: به نظر میرسد که مواجهه دکتر طباطبایی با سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای ایدئولوژیک است. ایشان در واقع تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و مدرنیته به جامعه و تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیککند از عوامل رشد و بالندگی تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع دکتر طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپامحور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش هویت و خرد ایرانی است، اعم از تفسیر معنوی از جهان، عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند. دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیکشوند که ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع, ...ادامه مطلب
صدانت سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی» انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی بخش نخست جواد طباطبایی «انقلاب در انقلاب» عنوان کتابی بود که یک فرانسوی روشنفکر، رژیس دبره، که چه گوارا را در بلیوی همراهی میکرد، اندکی پیش از مرگ اِل چه به فرانسه نوشت و بلافاصله به زبانهای دیگر ترجمه شد. داستان رسیدن نسخههایی از چاپ جیبی ترجمۀ انگلیسی این کتاب را من به خاطر دارم. گمان میکنم سال ۴۵ بود که در یک بعد ظهر در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی خبر پیچید که بچهها چه نشستهاید نسخههایی از کتاب رژیس دبره به تهران رسیده است. نزدیکترین جای به دانشگاه این گونه کتابها به آنجا میرسید یک کتابفروشی در خیابان شاهرضا نرسیده به میدان فرودسی بود که کتاب انگلیسی وارد میکرد. اندک کسانی که چیزی از انگلیسی یاد گرفته بودند، گاهی، سری به آنجا میزدند. فکر میکنم صاحب مغازه یک هموطن ارمنی بود. گروههایی از دانشکده مخفیانه رو به میدان فردوسی گذاشتند و با خرج دو سه تومان – یعنی بیست سی ریال رایج ممالک محروسه، معادل قیمت بُن ارزانترین غذای دانشگاه – نسخهای از این شاهکار را خریدند، در حالیکه به اطراف نگاه میکردند، در جیب خود مخفی کردند و خود را به پستوی خانه رساندند تا درخت انقلابیگری خود را خزعبلات اشرافزادۀ فرانسوی آبیاری کنند. ذهن من در آن زمان هنوز چندان عیب پیدا نکرده بود که بخواهم از نخستین کسانی باشم که آن شاهکار را بخرم و اگر بتوانم بخوانم. چند سالی گذشت تا پایم به پاریس رسید. در این فاصله رژیس دبره با فشار دولت فرانسه از زندان آزاد شده و پس اقامتی در شیلی آلینده و کودتای پینوشته به پاریس برگشته بود و عملیات چریکی را در ساحل چپ رود سِن سازمان میداد و البته با , ...ادامه مطلب