حمله نظامی روسیه به اوکراین پیامدهای عمیقی نه تنها برای اروپا و جهان، بلکه برای خاورمیانه در برداشتهاست. روابط سیاسی-امنیتی ایران و روسیه هم از این جنگ تاثیر پذیرفته است. رویکرد ایران در برابر جنگ اوکراین از دو نظر مهم است. نخست، جهتگیری ایران در این جنگ اوکراین بر روابط دو کشور تأثیر میگذارد. دوم، این موضوع بر جایگاه ایران در نظام بینالملل نیز تأثیرگذار است. پرسش اصلی این نوشتار این است که« رفتار ایران در مورد جنگ اوکراین چگونه بوده و چه تأثیری بر روابط آن با روسیه داشته است؟» فرضیۀ نویسندگان این است که« رویکرد ایران در مورد جنگ اوکراین احتیاطآمیز بوده است، یعنی از یکسو حملۀ روسیه به اوکراین را محکوم نکرده، از سوی دیگر از آن پشتیبانی هم نکردهاست». این سیاست با هدف حفظ و ادامۀ روابط دو کشور دنبال شده است. نویسندگان در این نوشتار براساس چارچوب نظری واقعگرایی نوکلاسیک به بررسی رویکرد جمهوری اسلامی ایران در برابر جنگ اوکراین و تأثیر آن بر روابط ایران با روسیه میپردازند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تهران جنگ اوکراین را عاملی برای بهبود و توسعه روابط با مسکو یافته است. ولی سرشت این روابط به طور اساسی تغییر نمیکند. از دیدگاه ایران، محرکها و ارکان اصلی روابط با روسیه پایدار است. روسیه یکی از مهمترین شریکان ژئوپلیتیکی ایران است و رویکرد استراتژیک در روابط با آن دنبال کردهاست. روش این پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است., ...ادامه مطلب
نگارندگان اثر حاضر درصدد برآمدهاند تا از رهگذر مطالعه و سنجش معیارها، منابع و اسناد چینیِ مرتبط با مقولۀ فرهنگ راهبردی به این پرسش بنیادین پاسخ گویند که پیوستهای فرهنگ راهبردیِ چین چگونه بر ساخت سیاستهای همگرایانه و واگرایانۀ این کشور شرق آسیایی در قبال ج.ا.ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیۀ اصلی پژوهش آن است که چین با تأسی از عناصر و مؤلفههای مستتر در فرهنگ راهبردی و متغیرهای کلان تأثیرگذار بر دیپلماسی عمومی خود مبادرت به اتخاذ سیاستهای نوینی از قبیل چندجانبه گرایی، پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت در حوزۀ راهبردی غرب آسیا کرده است. ردگیریِ راهبردهای مورد اشاره بهنوبۀ خود موجب شده تا روابط تهران و پکن طی سالیان اخیر خط سیر سینوسی را در پرتو اقدامات واگرایانه و همگرایانه تجربه نمایند., ...ادامه مطلب
تحول نظری در روابط بین‎الملل از جمله موضوعات مهم در دانش این حوزه است. در بررسی تحولات نظری، مسئله کانونی، چگونگی خلق نظریه‎های جدید، ایجاد مناظره‎های علمی میان نظریه‎ها و در نهایت ظهور نظریه‎هایی متفاوت و یا متعارض است. ورود مفهوم تمدن به دانش روابط بین‎الملل و ظهور دو خوانش از تمدن، تحلیل تمدنی از روابط بین‎الملل را در دو رویکرد متفاوت آشکار نموده است. یک رویکرد، تمدن را بهمثابه یک «وضعیت» ثابت و ایستا، و رویکرد دیگر تمدن را بهمثابه یک «فرایند» در نظر می‎گیرد. وجه اشتراک هر دو رویکرد آن است که هر دو به زمینه‎محور بودنِ نظریه اذعان دارند و تمدن را بهمثابه یک سطح تحلیل و مقوله‏ای سیاسی می‎پذیرند، اما تفاوت آنها در ارائه تعریفی متفاوت از ماهیت تمدن، نظام بین‎الملل و بروندادهای تحلیلیِ کاربست تمدن بهمثابه یک سطح تحلیل است. فرضیه پژوهش حاضر این است که وجود دو رویکرد متعارض نسبت به تمدن در روابط بین‎الملل، شکل‎دهنده مناظره‎ای تمدنی در روابط بین‎الملل بوده و به نظر می‎رسد روابط بین‎الملل در آستانه ظهور یک نظریه تمدنی است. در این پژوهش تلاش می‎شود با روش توصیفی ـ تحلیلی و مراجعه به متون و فراتحلیل داده‎های تولید شده، تصویری روشن از این مناظره و فراتحلیلی از الزامات نظریه‎پردازی روابط بین‎الملل ارائه شود. , ...ادامه مطلب
در دو دهه اول قرن بیستم روابط چین-نوردیک­ها فضای جدیدی را تجربه می­کند و پیچیدگی­های این رابطه بیشتر شده است. چین به لحاظ اقتصادی در حال رشد است و نوردیک­ها نیز برای توسعه مدل ترکیبی دولت رفاه خود نیازمند سرمایه­گذاری چینی­ها بوده­اند. با این حال تمایل چین به استفاده از ظرفیت اقتصادی-سیاسی منطقه نوردیک علاوه بر مواجه شدن با چالش­های بیرونی بر اساس وضعیت متغیرهای اجتماعی نیز تبیین­پذیر است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه سازوکارهای کنش­های اقتصادی چین-نوردیک­ها در درون بسترهای اجتماعی حک شده است؟ در پاسخ به این سوال پژوهش حاضر تلاش کرده با وفاداری به سنت جامعه­شناسی اقتصادی، کنش اقتصادی چین-نوردیک­ها را در بستر حک­شدگی تبیین کند. حک­شدگی تاریخی، دلالت بر وضعیت چسبندگی الگوهای ساختاری، تاریخی، پیشینه روابط و ملاحظات تاریخی به روابط اقتصادی دارد. حک­شدگی شناختی-روانشناختی، دلالت بر چسبندگی برداشت­های ذهنی، عناصر شناختی متقابل، تصویر از جامعه و ادراک شهروندان/نخبگان به مناسبات اقتصادی دارد. حک­شدگی سیاسی نیز دلالت بر چسبندگی اولویت­های سیاسی، تصمیم­گیری­های سیاسی، جایگاه سیاسی کشور، جایگاه منافع ملی و حیاتی، توازن قدرت و متغیرهای بین­المللی به ترتیبات اقتصادی دارد. پژوهش حاضر به­لحاظ هدف، بنیادین است و در تلاش است تا چارچوب روابط چین-نوردیک­ها را در بستر جامعه­شناسی اقتصادی تبیین کند. , ...ادامه مطلب