تاریخ وطن

متن مرتبط با «عنوان» در سایت تاریخ وطن نوشته شده است

سخنرانی حسین هوشمند با عنوان «حقوق بشر به‌مثابۀ مشروعیّت سیاسی»

  • صدانت سخنرانی حسین هوشمند با عنوان «حقوق بشر به‌مثابۀ مشروعیّت سیاسی» حسین هوشمند حقوق بشر به‌مثابۀ مشروعیّت سیاسی* برای دریافت صوت این سخنرانی اینجا کلیک کنید گفتگوها و مناقشات جدی و پردامنه‌ای که منجر به تدوین بیانیۀ جهانی حقوق‌ بشر ۱۹۴۸ شد، نشان می‌دهد که هدف اولیۀ این بیانیه ـ که نهایتاً مورد توافق تمام اعضاء قرار گرفت ـ طرح و تأمین تمهیداتی برای جلوگیری از وقوع مجدد نسل‌کشی و قتل‌ عام‌هایی بود که در خلال جنگ جهانی دوم رخ داد ۱. همان‌طور که ژاک ماریتین (Jacques Maritain)- در مقدمه‌ای بر «بیانیۀ جهانی حقوق بشر» می‌نویسد: «(نکتۀ اساسی که مدّ نظر اعضاء دخیل در تدوین بیانیۀ جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ قرار داشت) ابتناء [حقوق بشر] بر ایده‌های نظری مشترک نبود؛ بلکه هدف آن‌ها نیل به زمینه‌های مشترک برای اقدام عملی بود (برای جلوگیری از نسل‌کشی/نقص سیستماتیک حقوق بشر). اعضاء به دنبال دستیابی به برداشت واحدی از حقیقت جهان، انسان و معرفت نبودند؛ بلکه به دنبال توافق بر مجموعه‌ای از ضوابط و استانداردها به‌منزلۀ رهنمودهایی برای عمل (action) بودند.» پیش از تصویب بیانیۀ جهانی حقوق ‌بشر در سال ۱۹۴۸، دولت‌ها با قوه قهریۀ محض با شهروندان خود رفتار می‌کردند؛ اما پس از تصویب بیانیه مذکور، تأمین حقوق‌ اساسی شهروندان به‌عنوان یکی از مبانی ضروری برای مشروعیّت نظام‌های سیاسی قلمداد شد. اکنون هر نظام سیاسی، مکلّف است تا حقوق اساسی تمام شهروندانش – فارغ از منزلت اجتماعی، نژادی، قومی و دینی – را تأمین کند. این مشروعیّت اخلاقی و سیاسی دولت، تنها به‌واسطۀ نقص سیستماتیک حقوق بشر از آن سلب خواهد شد. در چارچوب استانداردهای حاکم بر روابط بین‌الملل، هنگامی که یک رژیم سیاسی فاقد مشروعیّت شد، مصونیّت نیز, ...ادامه مطلب

  • سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن»

  • صدانت سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن» جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن رضا یعقوبی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی اهمیت ویژه‌ای در تاریخ اندیشه دارند. اندیشه آزاد بشر و تفکر عقلانی مستقل نخستین بار در افکار این فلاسفه تجلی یافت و سنگ‌بنای هزاره‌های پرشکوه فکری آینده در این دوره نهاده شد. میراث فلاسفه‌ پیش‌سقراطی تنها فلسفه نیست بلکه علم و پیجویی دانش به صورت مدون و جستجوی دانایی برای دانایی در این دوره شکل گرفت. به تعبیری می‌توان گفت «می‌دانم که هیچ نمی‌دانم» سقراط، شعاری برای پیجویی بی‌پایان دانش بود و اعلام اینکه فلاسفه پیش‌سقراطی راهی را آغاز کرده‌اند که پایانی برای آن متصور نیست و توهم دانایی سدی در برابر بیشتر شدن دانایی خواهد شد. با اینکه در اندیشه پیش‌سقراطی هنوز تمایز دقیق و صریحی بین علم و فلسفه و اسطوره پدید نیامده اما خطوط کلی رشته‌هایی که در دوره‌های بعد راه جداگانه خود را در پیش گرفتند، مشخص شد. آن‌ها همچنین الهام‌بخش ارسطو در تمایز گذاشتن بین علل چهارگانه بودند. نقد ارسطو بر آنان، بیش از ارسطو مدیون خود آنان بود. هر یک از آن‌ها علتی را برجسته کردند که ارسطو توانست بعدا با یک دسته‌بندی چهارگانه، نظام علت و معلول خود را سامان دهد. فلاسفه بزرگی هم از جمله هیوم، هگل و.. تحت تاثیر اندیشه‌های آنان قرار گرفتند که در زمره میراث فلاسفه پیش‌سقراطی نقل می‌شود. آنچه در این جلسه (که به همت انجمن علمی دانشجویان فلسفه دانشگاه تبریز برگزار شده) خواهید شنید مروری بر جهان‌بینی برخی از این فلاسفه و نیز میراث فکری و علمی آن‌ها برای سده‌ها و هزاره‌های بعدی است. . . ۲۳دی ماه ۱۴۰۰ انجمن فلسفه دانشگاه تبریز شنیدن در انکر | اسپاتیفای | گوگل‌پادکست | ک, ...ادامه مطلب

  • سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»

  • صدانت سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» جلسه ۷۳ام از سلسله نشست‌های گفتار و اندیشه در آذرماه ۱۴۰۲ شنیدن صوت این سخنرانی در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس دریافت صوت این سخنرانی به صورت مستقیم . . سخنرانی «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» مبتنی بر مقاله زیر است: . کرامت الله راسخ، دانشیار بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز ساختار جماعتی جامعه ی ایرانی: مبانی نظری مقدمه این مقاله بر اساس دو فرض اساسی بنا شده است. فرض اول، تمایزی گذاشتن بنیادی بین دو ساختار اجتماعی جماعتی[۱] و جامعه‌ای[۲] است. فرض دوم، ساختار اجتماعی در ایران عمدتاً از ویژگی‌های جماعتی برخوردار است. علم جامعه‌شناسی با تمایز بین ساختار جماعت و جامعه آشنا است، اگرچه گاهی این تمایز با استفاده از مضمون‌های گوناگون بیان‌شده است. فردیناند تونیس، جامعه‌شناس آلمانی، از این تمایز در اثر خود با همین عنوان، جماعت و جامعه، آشکار نام می‌برد. او مانند بسیاری از جامعه شناسان و فیلسوفان هم‌وطن خود با ساختار جماعتی همدلی دارد. تونیس نگران عقب‌نشینی اجتناب‌ناپذیر شکل‌های زندگی سنتی ساختار جماعتی در برابر روند پیش‌رونده‌ی صنعتی شدن و مدرن شدن است. این اثر درواقع حاوی آسیب‌شناسی تونیس از عصر خود است، عصر به حاشیه رفتن جماعت و بالندگی جامعه. او معتقد است که نمی‌توان جماعت را در همان سطح جامعه تحلیل کرد، چون جماعت‌ مانند جامعه با برنامه ساخته نمی‌شود‌، بلکه در روندی تاریخی طبیعی رشد می‌کند. تحلیل علمی جماعت از جامعه متفاوت است، چون جامعه با اراده‌ی معطوف به عقل ساخته می‌شود، درحالی‌که, ...ادامه مطلب

  • سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن»

  • صدانت سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن» رواداری را به گونه‌های متفاوتی می‌توان توجیه نمود. یعنی از راه‌های متفاوتی می‌توان به سود لزوم و بایستگی رواداری دلیل اقامه کرد. قدوسی در نشست «درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن» بیان می‌کند که نقض بی‌طرفی و نیز نارواداری بر خلاف مصلحت نظام سیاسی و شهروندان حامی آن است. ایشان همچنین نارواداری را موجب گسترش نفاق و ریا در جامعه قلمداد می‌کند. افزون بر اینها از نظر قدوسی نارواداری یک رفتار ناصواب اخلاقی و فروگذاشتن مقتضای اصل عدالت در اخلاق اجتماعی است. همچنین از منظر معرفت شناختی، نارواداری، متعلق به عصر رئالیسم خام و محصول دوران غفلت از خطاپذیری گسترده دستگاه ادراکی آدمی است. در این جلسه که با نام هم‌اندیشی درباره حق بر ناحق بودن در خانه اندیشه ورزان برگزار شده است، ابتدا قدوسی در ۳۰ دقیقه رواداری و دلایل توجیهی به سود آن را اجمالا بیان می‌کند و سپس به پرسش‌های حاضران پاسخ می‌دهد. دانلود فایل صوتی این نشست خانه اندیشه ورزان، هم اندیشی درباره مفهوم: حق بر ناحق بودن سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «درباره‌ی مفهوم حق بر ناحق بودن» امید قائم پناه , ...ادامه مطلب

  • مقاله موسی اکرمی با عنوان «پرسشِ همچنان مبرمِ «چه باید کرد؟»»

  • صدانت مقاله موسی اکرمی با عنوان «پرسشِ همچنان مبرمِ «چه باید کرد؟»» اشاره: پیش از این من دو بار در پیوند با بحران‌های موجود در میهنمان ایران متنی را با عنوان «چه باید کرد؟ » در گذرگاه تلگرامی خود منتشر کرده‌ام: در ۱۱ امرداد ۱۳۹۷/ دوم اوت ۲۰۱۸ و ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸ / ۱۴ ژانویۀ ۲۰۲۰. هم اینک می‌توان آن متن را با اندکی جست‌وجو در اینترنت یافت. اینک نیز، در پیوند با وضعیت بحرانی کنونی میهنمان، ضروری به نظر می‌رسد که آن متن، با تغییراتی به منظور روشنگری بیشتر، برای سومین بار منتشر شود. * موسی اکرمی، پنج‌شنبه، بیست و نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ * ۱. ایرانیانی که پیش از اوایل دهۀ ۱۳۵۰ زاده شده و هم اینک در درون یا بیرون کشور زندگی می‌کنند و نسبت به سرنوشت میهن خود حساس‌اند کمابیش به یاد دارند و می‌دانند که در شرایط وجود مشکلات گوناگون بنیادین در بخش‌های گوناگون کشور، و با کوشش‌های مبارزاتی و آگاهی‌بخشی طیف گسترده و رنگارنگی از مخالفان وضع موجود و خواستاران وضع مطلوب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، درصد بالائی از اقشار گوناگون جمعیت شهری و روستایی و عشایری کشور، با آرزوها و امیدهای بازتاب یافته در انواع نوشته‌ها و شعارها و سخنرانی‌های ذیربط، و همچنین با آمادگی برای فداکاری و حتی جانفشانی در راه آن آرزوها و امیدها، یک انقلاب پر شور را – در مرحلۀ سرنگونی حکومتی که مانع تحقق آن آرزوها و امیدها بود – به پیروزی رساندند، انقلابی که هم شماری از آرمان‌هایش در دورۀ پیشامدرن ریشه داشتند هم خود ادامۀ مبارزات آرمان‌گرایانه‌ای بود که در آستانۀ ورود ایران به مدرنیته با مشروطه‌خواهی و طلب نهادهای مدرن زندگی اجتماعی و ساختار سیاسیِ استوار بر میثاق ملی‌ای چون قانون اساسی به بلوغ نسبی رسیده بود. ۲. اینک میهن, ...ادامه مطلب

  • نوشتار حسین دباغ با عنوان «جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی»

  • صدانت نوشتار حسین دباغ با عنوان «جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی» جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی حسین دباغ *برای بلاگ انجمن فلسفی آمریکا ارائه یک تحلیل جامع از جنگ و نزاع دراز­دامن بین اسرائیل و حماس متضمن در نظر آوردن عوامل تاریخی و سیاسی در کنار ملاحظات فلسفی و اخلاقی است. بروز خشونت آشکار از هر دو سو به اختلاف نظرهای بنیادین در مورد ماهیت عدالت و دولت، مشروعیت مقاومت در برابر اشغالگری، و شاید مهم تر از بقیه مفهوم “قربانی بودن” بر می­گردد. حماس فلسطینیان را قربانی سرکوب استعماری می­داند و مقاومت خشونت آمیز خود را به عنوان ابزاری برای مقابله موجه می­پندارد. در مقابل، اسرائیل نیز یهودیان را قربانی ظلم سیستماتیک تاریخی می­داند و اشغال غیرقانونی و گسترش قلمرو خود را توجیه می­کند. حقوق بین‌الملل بشردوستانه چارچوبی معقول برای ارزیابی رفتار طرف­های دخیل در جنگ ارائه می‌کند. در حالی که این چارچوب، یک مبنای قانونی برای ارزیابی خصومت ها فراهم می کند، بررسی اخلاقی آن حقایق مهمی را آشکار می­کند. جنگ‌ها نه تنها قساوت‌های بیشماری را آشکار می­کنند و افراد بی­گناه بسیاری را به قربانی می­گیرند، بلکه برخی مفاهیم مهم اخلاقی را نیز قربانی می­کنند. یکی از این مفاهیم که عموما در میان جنگ­ها نادیده گرفته می­شود مفهوم «بی‌گناهی» است. جنگ‌ها اغلب از اختلافات ریشه‌دار، ایدئولوژی‌های متفاوت یا اختلافات سرزمینی ناشی می‌شوند، با این حال حقوق بین‌الملل بشردوستانه تلاش می کند در میان تمام اختلافات بر جهانی بودن کرامت انسانی و ارزش ذاتی انسان صحه بگذارد و رشته‌ای از انسانیت مشترک را میان دو طرف درگیر در جنگ برقرار نگاه دارد. این پیوند مشترک به‌ویژه در هنگامه خصومت­ها مهم­تر هم می‌شود , ...ادامه مطلب

  • مقاله آلان میرسون با عنوان «سه چهره ی اورشلیم (قدس)»

  • صدانت مقاله آلان میرسون با عنوان «سه چهره ی اورشلیم (قدس)» غلامعلی کشانی: در روزهای آبان ۱۳۸۷ (نهم و دهم نوامبر ۲۰۰۸) ، رسانه ها خبری داشتند از جنگ و دعوای اسقف های ارتودوکس یونانی و ارتودوکس ارمنی در کلیسای مرقد مقدس شهر بیت المقدس؛ بر سر تصاحب جا و حضور در این کلیسا! جریان ازین قرار است که ۶ فرقه‌ی کوچک مسیحی (در غیاب و در قیاس با کثرت جمعیت کاتولیک ها و پروتستان ها و انگلیکن های مسیحی که همه‌ی اروپای غربی و قاره ی آمریکا و آسیا را، شامل می شوند)، قرن‌هاست که بر سر تصاحب متر به متر صلیب‌گاه مسیح – که اینک کلیسایی است که عکس آن در نوشته‌ی آخر این صفحه دیده می‌شود- در جنگند. دو گروه اصلی دیگر این دعوا ها، مسیحیان سوری و مسیحیان حبشی (اتیوپیایی) هستند. این ها اصلا به آن فرقه های بزرگ مسیحی اجازه ی ورود به این میراث خواری را نمی‌دهند، چون ادعای تاریخیت بزرگ‌تری را دارند. می گویند “ما پیش کسوت تریم. این چشم آبی ها و مو بور ها اصلا کی هستند که در این جا “خود” را نشان بدهند و …” جنگ میان بزرگان معنوی ِ شش ملت، آنچنان مغلوبه است که همیشه پلیس مجبور به دخالت می‌شود. نکته اینجاست که همین دعاوی را می توان در میان سایر مدعیان تاریخی ی این شهر دید. و این است بهانه ی وجودی ِ این همه جدال های تاریخی و معاصر بر سر این تکه خاک ( فلسطین – اسراییل). فلسطین و اسراییلی که هر دو اشاره به یک واقعیت جغرافیایی واحد یا دو واحد جغرافیایی همسایه داشته و با اقوامی که در اساطیرشان، خود را برادر یکدیگر می دانند، قرن ها با یکدیگر تعامل همسایگی داشته اند. اما خواننده‌ی جستجو گر، منتظر این بهانه های بظاهر تاریخی نمی ماند تا شرح قضیه را بفهمد. او در عوض به ریشه های تداوم بقای قدرت های اجتماعی ِ متعدد می اند, ...ادامه مطلب

  • نوشتار موسی غنی‌نژاد با عنوان «تفکر مهندسی در اقتصاد و آفت‌های آن»

  • صدانت نوشتار موسی غنی‌نژاد با عنوان «تفکر مهندسی در اقتصاد و آفت‌های آن» مهندسی در علوم طبیعی یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش رفاه انسان‌ها در طول قرن‌های متمادی به ویژه در دو سده اخیر پس از انقلاب صنعتی بوده است. این واقعیت انکار‌ناپذیر طبیعتا ارج و قرب مهندسی را در افکار عمومی به شدت و به حق بالا برده است؛ اما در عین حال به این اندیشه نادرست یا توهم دامن زده که در هر زمینه‌ای می‌توان مشکلات پیش رو را با روش‌های مهندسی از میان برداشت. به بیان دیگر، گویی پاسخ معمای تمام حوزه‌ها در تفکر مهندسی است. مهندسان بهتر از هر کسی نسبت به محدودیت‌های قدرت خود آگاهند و می‌دانند که با مهندسی «هر کاری» را نمی‌توان انجام داد و اتفاقا با شناخت دقیق این محدودیت‌ها است که آنها می‌توانند در رسیدن به اهداف خود موفق شوند. بنابراین توهمی که به آن اشاره شد ناشی از فکر مهندسان نیست، بلکه ریشه در نوعی تفکر مهندسی دارد که بیشتر مورد‌پسند عوام نا‌آشنا به مباحث علمی است و البته به دلایلی مورد علاقه شدید سیاستمداران و صاحبان قدرت سیاسی نیز هست. این علاقه البته معصومانه و ساده‌لوحانه نیست، بلکه دلایل قوی دارد که ناظر بر حفظ و افزایش قدرت است. اینجا مجال پرداختن به همه جنبه‌های اجتماعی این مساله نیست و فقط به آفت‌های مربوط به تفکر مهندسی در برخی حوزه‌های اقتصادی اشاره خواهد شد. مهندسی بنا به ماهیت موضوع اساسا و عمدتا در حیطه دنیای فیزیکی و علوم طبیعی کاربرد دارد و در زمینه روابط اجتماعی و اقتصادی که ما با کُنش‌های ارادی افراد و نظم‌های ناشی آنها سر و کار داریم به راحتی قابل تعمیم نیست. کُنش انسان‌ها ریشه در عقاید و سلایق متفاوت آنها دارد و درست است که این عقاید و سلایق در معرض تغییر هستند؛ اما عوامل موثر روی , ...ادامه مطلب

  • نوشتار مهدی تدینی با عنوان «اسطورۀ مصدق»

  • صدانت نوشتار مهدی تدینی با عنوان , ...ادامه مطلب

  • درس‌گفتارهای هادی صمدی با عنوان شکوفایی و خوب زیستن

  • صدانت درس‌گفتارهای هادی صمدی با عنوان شکوفایی و خوب زیستن سلسله‌ نشست‌هایی با عنوان “شکوفایی و خوب زیستن” به میزبانی مؤسسه فرهنگی دکسا برگزار شده در باغ کتاب سخنران: هادی صمدی (پژوهشگر فلسفه‌ تکاملی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات) در شروع همه‌گیری کووید بازار پیش‌بینی در باره‌ی آینده‌ی جهان بسیار داغ بود. طی دو ماه اخیر و با دردسترس قرار گرفتن عمومی اشکالی از هوش مصنوعی، باز هم گمانه‌زنی‌ها پیرامون آینده‌ی جهان بازار گرمی پیدا کرده است. خوب زیستن در جهان پیش رو چه شکلی خواهد داشت و گام نهادن در مسیر شکوفایی چگونه است؟ در پاسخ ابتدا باید ببینیم شاخص‌هایی که بر به‌زیستی انسان اثر دارند در چه جهتی‌اند: بهتر شدن یا بدتر شدن؟ طی سه سده‌ی گذشته پرسش پیرامون اینکه جهان به سمت بهتر شدن در حرکت است یا بدتر شدن فقط پرسش فیلسوفان بوده است. اما در سال‌های اخیر دانشمندانی مانند پینکر نیز وارد بحث شده‌اند و مدعی‌اند بهزیستی انسان طی سده‌های گذشته افزایش یافته است. . . جلسه اول | چگونه علم می‌تواند در مورد خوب زیستن سخن بگوید؟ مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات شنیدن در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس در جلسه نخست ابتدا در این باره صحبت می‌کنیم که چگونه باید در‌باره‌ی روندهای جهانی به‌زیستی سخن گفت و نقش داده‌های تجربی و نظریه‌های فلسفی در این حوزه چیست. . . جلسه دوم | خوانشی تکاملی-ارسطویی از شکوفایی انسان مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات شنیدن در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس موضوع: چگونه می‌توان هم‌راستا با فهمی ارسطویی از شکوفایی، خوانشی تکاملی از شکوفایی انسان و خوب‌زیستن داشت که ایرادهای وارد بر “داروینیسم اجتماعی” را نداشته باشد؟ در پاسخ به این پرسش خواهیم دید که, ...ادامه مطلب

  • نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی»

  • صدانت نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی» زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی نویسنده: هادی حکیم شفایی نقد و فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی حتی در سطح تحصیلکردگان، روشن اندیشان و نخبگان، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد. اگر بتوان بهترین واژه را برای توصیف این وضعیت بکار برد واژه ی《ابتذال》بهترین وصف ممکن در بیان این مساله است. به نظر میرسد که اساسا واژه نقد یا نقد کردن، بدرستی فهم و یا تمرین نشده است. با رجوع به فرهنگ های واژگان، تعریف نقد کردن را چنین می یابیم: “جدا کردن سره از ناسره” و یا “مطرح کردن ضعف و قوت یک اثر”. با توجه به این معانی، مشخص می شود که نقد کردن، در معنای لغوی، اعم از بیان خوبی ها و بدی ها، خطاها و صحیح ها، خدمات و خیانت ها، و مزایا و معایب است؛ به عبارتی، فرایند نقد کردن، بر مبنای《تفکر انتقادی》صورت می پذیرد. اصطلاح تفکر انتقادی یا critical thinking، به معنای ارزیابی و تحلیل عقلانی یک مساله، بطور ماهرانه، منصفانه، بی طرفانه و همدلانه است. بنابراین، نقد کردن، ضرورتاً برابر با انتقاد کردن، رد کردن، طرد کردن و مانند آن نیست اگرچه رد کردن روشمند، می تواند فقط بخشی از فرایند نقد کردن باشد. ریچارد پل و لیندا الدر تفکر انتقادی را سطح بالاتری از تفکر معمول می دانند که ابزارهایی مفهومی در اختیار ما می گذارد تا بتوانیم در فرایند جستجوی معنا و حقیقت، طرز کار ذهن را درک کنیم. تفکر انتقادی به بیان این نویسندگان، نوعی《ندای درونی خردورزانه》است که اندیشه ها، عواطف و اعمال ما را بررسی و به شیوه ای خردمندانه تر بازسازی می کند‌[۱]. از این تعاریف چنین بدست می آید که نقدِ مبتنی بر تفکر انتقادی نیازمند تحقق, ...ادامه مطلب

  • سخنرانی آرش نراقی با عنوان «عشق، پیری، و تنهایی»

  • صدانت سخنرانی آرش نراقی با عنوان «عشق، پیری، و تنهایی» گفتاری از آرش نراقی با عنوان «عشق، پیری، و تنهایی» و درباره تجربه‌ عشق در دوران پیری در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ مشاهده فیلم سخنرانی در آپارات شنیدن سخنرانی در انکر، کست‌باکس، اسپاتیفای ابوالفضل رجبی (روزنامه‌نگار هم‌میهن): آرش نراقی، پژوهشگر فلسفه و استاد دانشگاه موراوین پنسیلوانیای آمریکا در مدرسه مجازی تردید «عشق و دوستی در تفکر فلسفی» را دستمایه‌ای برای سخنرانی خود قرار داد. آرش نراقی، در سخنرانی خود با پیش کشیدن سه محور «عشق، پیری و تنهایی» به صورتبندی وضعیت تجربه عشقی در دوران پیری و سالخوردگی پرداخت و در مقام دفاع از این صورت عشق‌ورزی، خوانشی انتقادی از فرهنگ و ادبیات ایران را در پیش گرفت. نراقی معتقد است، فرهنگ عمومی ما عشق دوران پیری را به یک معنا دون شأن، مایه ننگ، خلاف وقار و تأنی فرد سالخورده تلقی می‌کند. او همچنین با تقسیم عشق‌ورزی به دو صورت «خیزابی» و «جویباری»، عشق خیزابی را شورمندانه و جنسی و عشق جویباری را ناظر به مصاحبت و گفت‌وگو دانست. در ادامه خلاصه‌ای از گفتار این پژوهشگر را می‌خوانید. به نظر‌ می‌رسد در فرهنگ و ادبیات ما عشق و به‌خصوص عشق رمانتیک برازنده سالخوردگان تلقی نمی‌شود. غالباً عاشقی در دوران پیری را رفتاری رسوایی‌آفرین می‌دانند که به سرانجامی تلخ می‌انجامد. از طرفی به نظر‌ می‌رسد با رسیدن به سالخوردگی بیش از هر زمان دیگری به روابط انسانی عمیق، از جمله روابط عاشقانه و محرمیت‌آمیز با محبوب، حاجت داریم و از طرف دیگر، فرهنگ عمومی ما عشق دوران پیری را به یک معنا دون‌شأن، مایه ننگ، خلاف وقار و تأنی فرد سالخورده تلقی می‌کند. بنابراین، از سویی نیازی شخصی به روابط صمیمانه در دوران پیری وجود دارد و از طرف, ...ادامه مطلب

  • نوشتار فرهاد شفتی با عنوان «سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی»

  • صدانت نوشتار فرهاد شفتی با عنوان «سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی» سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی فرهاد شفتی | ماهنامه‌ی کوچه، سال ۷، شماره ۴۴ نخستین بار که شعارِ “زن، زندگی، آزادی” را شنیدم، اگرچه می‌دانستم که خاستگاه این شعار به مراتب فراتر از بحث‌های دینی است، پیوند نزدیکی بین این سه واژه و بحث‌های معاصر در بازبینی فهم دینی یافتم. آنگونه که می‌بینم هر یک از این سه واژه، در کنار چندین پیام و دغدغه‌ی درخور توجه که با خود دارند، به یکی از جنبه‌های گران‌مایه‌ی فهم دینی نیز مربوط می‌شوند. در واقع این سه واژه را نماینده‌ی برخی از مهم‌ترین مباحث دین‌شناسی در این روزگار می‌بینم. در بسیاری از مباحث علمی،  تعدادی از کلیدواژه‌ها آنچنان نقش پررنگی در فرآیند تحلیل می‌یابند که رفته‌رقته به مدخل آن مباحث تبدیل می‌شوند. واژه‌ای که به عنوان مدخل یک بحث آرام‌آرام جای خود را باز می‌کند نقش موثری در انسجام آن بحث و تبیین اهمیت آن، و نیز در یافتن مسیرهای تحلیلی مناسب برای پرداختن به آن بحث دارد. در این نوشتار سعی من بر این است که پیوند این سه واژه را با مباحث امروزینِ آوردگاهِ فهم دینی به اختصار بیان کنم. به این شکل می‌کوشم که اندیشمندان و دانشمندان عرصه‌ی دین را به استفاده از این واژه‌ها و معنی و مفهوم آنها به عنوان مدخل‌هایی برای بازاندیشی فهم دینی فرابخوانم. در اینجا بنا ندارم که نظر خود را درباره‌ی موضوعات مطرح شده بیان کنم. این نوشتار تنها به منزله‌ی طرح مسأله است و بنای پاسخ‌گویی ندارد. از همین روی، در این نوشتار تنها به بیان کلّی عناوین مورد نظر بسنده می‌کنم و وارد مباحث جزیی و فنّیِ این عناوین نخواهم شد. نکته‌ی دیگر اینکه در , ...ادامه مطلب

  • مقاله محسن رنانی با عنوان «سقوط»

  • صدانت مقاله محسن رنانی با عنوان «سقوط»  سقوط محسن رنانی / ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد. مقدمه: این متن را حدود دو ماه پیش نوشتم. واقعش مردد بودم که منتشر کنم یا فقط برای مقامات بفرستم. همه ما می‌دانیم که بالاخره کشور از شرایط فروبسته کنونی گذر خواهد کرد،‌ اما تلاش همه ما باید این باشد که حکومت کم‌هزینه‌ترین راه را برای گذار کشور انتخاب کند. این که ایران به سوی تجربه شیلی و آفریقای جنوبی برود یا به سوی تجربه لیبی و سوریه، ابتدا به رفتار حکومت بستگی دارد و پس‌از آن به رفتار جامعه. منافع ملی ایران اقتضا می‌کند که هر دو طرف (حکومت و جامعه) تمامی راههای کم‌هزینه‌تر را تجربه کنند. یعنی تحول انقلابی و خشونت‌آمیز باید آخرین راه حل باشد. با این نگاه بود که ابتدا نسخه اولیه این متن را برای آقای دکتر محمدجواد ظریف فرستادم و خواهش کردم اگر می‌توانند آن را به دست مقام رهبری برسانند. هنوز هم گمانم بر این است اگر مقامات به صورت عریان با واقعیت روبه‌رو شوند، ناخودآگاه بر تصمیماتشان اثر می‌گذارد. اما پس از دو ماه ایشان پیام داد که تلاشش ناموفق بوده است. چنین شد که تصمیم گرفتم آن نوشته را با شرح و تفصیل بیشتر و بیانی بی‌پرده‌تر، برای انتشار عمومی بازنویسی کنم؛ که همین متنی است که می‌خوانید. من این نوشته ر, ...ادامه مطلب

  • سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی»

  • صدانت سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی» انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی بخش نخست جواد طباطبایی ‌ ‌ «انقلاب در انقلاب» عنوان کتابی بود که یک فرانسوی روشنفکر، رژیس دبره، که چه گوارا را در بلیوی همراهی می‌کرد، اندکی پیش از مرگ اِل چه به فرانسه نوشت و بلافاصله به زبان‌های دیگر ترجمه شد. داستان رسیدن نسخه‌هایی از چاپ جیبی ترجمۀ انگلیسی این کتاب را من به خاطر دارم. گمان می‌کنم سال ۴۵ بود که در یک بعد ظهر در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی خبر پیچید که بچه‌ها چه نشسته‌اید نسخه‌هایی از کتاب رژیس دبره به تهران رسیده است. نزدیک‌ترین جای به دانشگاه این گونه کتاب‌ها به آن‌جا می‌رسید یک کتابفروشی در خیابان شاهرضا نرسیده به میدان فرودسی بود که کتاب انگلیسی وارد می‌کرد. اندک کسانی که چیزی از انگلیسی یاد گرفته بودند، گاهی، سری به آن‌جا می‌زدند. فکر می‌کنم صاحب مغازه یک هموطن ارمنی بود. گروه‌هایی از دانشکده مخفیانه رو به میدان فردوسی گذاشتند و با خرج دو سه تومان – یعنی بیست سی ریال رایج ممالک محروسه، معادل قیمت بُن ارزان‌ترین غذای دانشگاه – نسخه‌ای از این شاهکار را خریدند، در حالی‌که به اطراف نگاه می‌کردند، در جیب خود مخفی کردند و خود را به پستوی خانه رساندند تا درخت انقلابیگری خود را خزعبلات اشراف‌زادۀ فرانسوی آبیاری کنند. ذهن من در آن زمان هنوز چندان عیب پیدا نکرده بود که بخواهم از نخستین کسانی باشم که آن شاهکار را بخرم و اگر بتوانم بخوانم. چند سالی گذشت تا پایم به پاریس رسید. در این فاصله رژیس دبره با فشار دولت فرانسه از زندان آزاد شده و پس اقامتی در شیلی آلینده و کودتای پینوشته به پاریس برگشته بود و عملیات چریکی را در ساحل چپ رود سِن سازمان می‌داد و البته با , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها