در پژوهش حاضر، مفهوم «قدرت» و سازوکارهای آن از منظر دو اندیشمند معاصر، «ادوارد سعید» و «میشل فوکو» مورد بررسی قرار گرفته است. هر دو متفکر در حوزه قدرت و سازوکارهای آن دارای نظریات و آرای مهمی هستند که بررسی دقیق این نظریات میتواند درک جدیدی از این مفهوم به وجود آورد. نگاه متفاوت فوکو و برداشت وی از سازوکارهای قدرت، حاوی نکات و مسائل بسیار مهمی است و همچنین نگرش سعید نسبت به قدرت نیز دارای ظرافتهای نظری قابلتوجهی است. محقق در این پژوهش با رویکردی توصیفی – تطبیقی و استفاده از تکنیک اسنادی، آثار مکتوب و غیرمکتوب دو اندیشمند را مورد مطالعه قرار داده و سپس به مقایسه آرا و نظریات آن دو مبادرت ورزیده است. پس از ارزیابی تطبیقی آرای متفکرین، نتایج تحقیق نشان میدهد که آن دو در مورد تعریف قدرت و مکانیسمهای اعمال آن تا حدود زیادی همنظر هستند، اما در رابطه با مسئله «عاملیت» و «مقاومت در برابر قدرت»، دارای نظریات متفاوتی نسبت به هم بوده و در این دو مورد شاهد اختلافنظر میان آنها هستیم., ...ادامه مطلب
فوکو قدرت را مساوی با کردار و عمل دانسته و در همین راستا تحلیلات قدرت را بهجای نظریه قدرت قرار میدهد. قدرت زمانی میتواند تبدیل به کردار شود که بتواند دانش و گفتمان ایجاد نماید. در واقع بدون برقراری رژیم حقیقت یعنی گفتمان، قدرت نمیتواند به صورت کردار تبلور یابد. قدرت میتواند انقیاد، سلطه، استراتژی بههنجارسازی و یا قدرت مشرف بر حیات شود. قدرت، گفتمان را میسازد تا سوژه و ابژه خلق کند. این پژوهش در پی پاسخ­گویی به این پرسش اساسی است که سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته است برای حصول به منافع ملی حداکثری، از دو امر اساسی قدرت و گفتمان در وجه مطلوب خود بهرهبرداری لازم را به عمل آورد؟ در مقام پاسخ فرضیه جستار بدین­صورت قرارمییابد که: «سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران، یک سیاست خارجی با رویکرد های زمانی متفاوت، بر اساس گفتمان اسلام سیاسی است. اِعمال این سیاست در عصر پست مدرن، نیازمند به قدرت و دانش و اجرای یک گفتمان غالب برای تاسیس یک رژیم حقیقت در نظام بینالملل است». سیاست­خارجی ج.اایران بر اساس موازین گفتمانی قابل صورت بندی و مفصلبندی است. برای تحلیل این مبانی از دو روش دیرینهشناسی و تبارشناسی در بافت خوانش گفتمانی میشل فوکو و با اتخاذ مفاهیم کاربردی بهره گرفته می­شود., ...ادامه مطلب