تاریخ وطن

متن مرتبط با «نوشتار» در سایت تاریخ وطن نوشته شده است

نوشتار حسین دباغ با عنوان «جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی»

  • صدانت نوشتار حسین دباغ با عنوان «جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی» جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی حسین دباغ *برای بلاگ انجمن فلسفی آمریکا ارائه یک تحلیل جامع از جنگ و نزاع دراز­دامن بین اسرائیل و حماس متضمن در نظر آوردن عوامل تاریخی و سیاسی در کنار ملاحظات فلسفی و اخلاقی است. بروز خشونت آشکار از هر دو سو به اختلاف نظرهای بنیادین در مورد ماهیت عدالت و دولت، مشروعیت مقاومت در برابر اشغالگری، و شاید مهم تر از بقیه مفهوم “قربانی بودن” بر می­گردد. حماس فلسطینیان را قربانی سرکوب استعماری می­داند و مقاومت خشونت آمیز خود را به عنوان ابزاری برای مقابله موجه می­پندارد. در مقابل، اسرائیل نیز یهودیان را قربانی ظلم سیستماتیک تاریخی می­داند و اشغال غیرقانونی و گسترش قلمرو خود را توجیه می­کند. حقوق بین‌الملل بشردوستانه چارچوبی معقول برای ارزیابی رفتار طرف­های دخیل در جنگ ارائه می‌کند. در حالی که این چارچوب، یک مبنای قانونی برای ارزیابی خصومت ها فراهم می کند، بررسی اخلاقی آن حقایق مهمی را آشکار می­کند. جنگ‌ها نه تنها قساوت‌های بیشماری را آشکار می­کنند و افراد بی­گناه بسیاری را به قربانی می­گیرند، بلکه برخی مفاهیم مهم اخلاقی را نیز قربانی می­کنند. یکی از این مفاهیم که عموما در میان جنگ­ها نادیده گرفته می­شود مفهوم «بی‌گناهی» است. جنگ‌ها اغلب از اختلافات ریشه‌دار، ایدئولوژی‌های متفاوت یا اختلافات سرزمینی ناشی می‌شوند، با این حال حقوق بین‌الملل بشردوستانه تلاش می کند در میان تمام اختلافات بر جهانی بودن کرامت انسانی و ارزش ذاتی انسان صحه بگذارد و رشته‌ای از انسانیت مشترک را میان دو طرف درگیر در جنگ برقرار نگاه دارد. این پیوند مشترک به‌ویژه در هنگامه خصومت­ها مهم­تر هم می‌شود , ...ادامه مطلب

  • نوشتار موسی غنی‌نژاد با عنوان «تفکر مهندسی در اقتصاد و آفت‌های آن»

  • صدانت نوشتار موسی غنی‌نژاد با عنوان «تفکر مهندسی در اقتصاد و آفت‌های آن» مهندسی در علوم طبیعی یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش رفاه انسان‌ها در طول قرن‌های متمادی به ویژه در دو سده اخیر پس از انقلاب صنعتی بوده است. این واقعیت انکار‌ناپذیر طبیعتا ارج و قرب مهندسی را در افکار عمومی به شدت و به حق بالا برده است؛ اما در عین حال به این اندیشه نادرست یا توهم دامن زده که در هر زمینه‌ای می‌توان مشکلات پیش رو را با روش‌های مهندسی از میان برداشت. به بیان دیگر، گویی پاسخ معمای تمام حوزه‌ها در تفکر مهندسی است. مهندسان بهتر از هر کسی نسبت به محدودیت‌های قدرت خود آگاهند و می‌دانند که با مهندسی «هر کاری» را نمی‌توان انجام داد و اتفاقا با شناخت دقیق این محدودیت‌ها است که آنها می‌توانند در رسیدن به اهداف خود موفق شوند. بنابراین توهمی که به آن اشاره شد ناشی از فکر مهندسان نیست، بلکه ریشه در نوعی تفکر مهندسی دارد که بیشتر مورد‌پسند عوام نا‌آشنا به مباحث علمی است و البته به دلایلی مورد علاقه شدید سیاستمداران و صاحبان قدرت سیاسی نیز هست. این علاقه البته معصومانه و ساده‌لوحانه نیست، بلکه دلایل قوی دارد که ناظر بر حفظ و افزایش قدرت است. اینجا مجال پرداختن به همه جنبه‌های اجتماعی این مساله نیست و فقط به آفت‌های مربوط به تفکر مهندسی در برخی حوزه‌های اقتصادی اشاره خواهد شد. مهندسی بنا به ماهیت موضوع اساسا و عمدتا در حیطه دنیای فیزیکی و علوم طبیعی کاربرد دارد و در زمینه روابط اجتماعی و اقتصادی که ما با کُنش‌های ارادی افراد و نظم‌های ناشی آنها سر و کار داریم به راحتی قابل تعمیم نیست. کُنش انسان‌ها ریشه در عقاید و سلایق متفاوت آنها دارد و درست است که این عقاید و سلایق در معرض تغییر هستند؛ اما عوامل موثر روی , ...ادامه مطلب

  • علیه استثناانگاریِ انسان؛ نوشتاری از جِف سیبو

  • صدانت علیه استثناانگاریِ انسان؛ نوشتاری از جِف سیبو علیه استثناانگاریِ انسان نویسنده: جِف سیبو، دانشیارِ مطالعاتِ محیط‌زیستی و استاد وابسته‌ی اخلاق زیستی، اخلاق پزشکی، فلسفه، و حقوق در دانشگاه نیویورک ترجمه: علی بنی‌اسد منبع: مجله‌ی ایان عکس از جورج راجر. منبع: مگنوم. حق‌تقدم با فیل‌ها است. اوگاندا، ۱۹۵۸ در تنگنا که باشید، یحتمل جانِ یک انسان را باارزش‌تر از جانِ یک حیوان می‌انگارید. استدلال‌های خوبی برای نادرستیِ این طرز فکر در کارند. همین ژانویه، مردی ۵۷ساله ساکنِ بالتیمور، عمل پیوند قلبی داشت از یک خوک. استفاده از حیواناتِ غیرانسان همچون منبعِ عضوی برای انسان‌ها بیگانه‌پیوندزنی[۱] نام دارد. هرچند ممکن است استفاده از حیواناتِ غیرانسان به این منظور ایده‌ی نگران‌کننده‌ای به‌نظر رسد، بسیاری از انسان‌ها می‌اندیشند چنانچه بتوانیم فناوری‌اش را بهتر و بهتر کنیم (آن مرد دو ماه بعدتر مُرد) به فداکاری‌هایش می‌ارزد. همان‌طور که سالِ پیش زیست‌اخلاق‌شناسانی مثل آرتور کاپلان و برندن پَرِنت گفتند: «البته که رفاهِ حیوانات مهم است، ولی نه بیشتر از وزنِ اخلاقیِ جانِ انسان‌ها.» قطعاً فقط بیگانه‌پیوندزنی نیست که طیّ آن انسان‌ها دیگرحیوانات را در تنگنا می‌گذارند تا برای خودشان منفعتی به هم بزنند. سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد حیوانِ محبوس را برای خوراک، پوشاک، پژوهش، و به اهدافی دیگر می‌کُشیم. احتمالاً بیش از ۱ تریلیون حیوانِ وحشی را هم به اهدافِ مشابهی به کشتن می‌دهیم. برای دفاع از این عمل‌ها اغلب خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم. اما وقتی به این کار دست می‌زنیم، دفاعِ واحدی را پیش می‌نهیم: جانِ انسان‌ها وزنِ اخلاقیِ بیشتری دارد. اما آیا این درست است؟ برای بیشتر مردم این ایده‌ی استثناانگاریِ انسان‌ها, ...ادامه مطلب

  • نوشتار مهدی تدینی با عنوان «اسطورۀ مصدق»

  • صدانت نوشتار مهدی تدینی با عنوان , ...ادامه مطلب

  • نوشتار محمدامیر قدوسی: مروری بر کتاب اخلاق دین‌شناسی اثر ابوالقاسم فنائی

  • صدانت نوشتار محمدامیر قدوسی: مروری بر کتاب اخلاق دین‌شناسی اثر ابوالقاسم فنائی «اخلاق دین شناسی: پژوهشی در باب مبانی اخلاقی و معرفت شناسانه فقه»، کتابی است به قلم ابوالقاسم فنائی که نشر نگاه معاصر در سال ۱۳۸۹ هجری خورشیدی آن را در ۵۷۸ صفحه منتشر کرده است. این کتاب در یک بیان کوتاه ادعانامه‌ای است مدلّل، اندیشیده، متواضعانه و در عین حال با اعتماد به نفس کامل، علیه سنت اجتهاد فقهی رایج در حوزه‌های علمیه جهان اسلام و به ویژه جهان تشیع. نویسنده اندوخته‌های فراوانی از دو سنت تعلیمی حوزوی و دانشگاهی در آستین دارد و علاوه بر سابقه طولانی آموزش و پژوهش در حوزه علمیه قم، به برکت بهره‌مند شدن از فرصت اعزام به انگلستان از سوی یکی از موسسات مهم حوزوی قم برای ادامه تحصیل در حوزه فلسفه اخلاق، هر دو فضای دانشگاه‌های علوم انسانی ایران و انگلستان را تجربه کرده است، لذا می‌کوشد تا نمونه درخشانی از یک نقد سنجیده درباره اخلاق اجتهاد را به پیشگاه جامعه علمی تقدیم کند. کتابی که به جرئت می‌توان گفت واژه به واژه آن با دقت فراوان عبارت پردازی شده است و به روشنی پیداست که چکیده و دستاورد سال‌ها تامل نویسنده فرزانه آن به ویژه در حوزه معرفت شناسی اخلاقی و فقهی است… . . دریافت فایل PDF این نوشتار منبع: فصلنامه حیات معنوی ـ شماره ۱۴ ـ زمستان ۱۴۰۱ . . نوشتار محمدامیر قدوسی: مروری بر کتاب اخلاق دین‌شناسی اثر ابوالقاسم فنائی رضا ایرانمنش , ...ادامه مطلب

  • نوشتار «پناهیان؛ تقابل دین و اخلاق» از حمید نوربخش

  • صدانت نوشتار «پناهیان؛ تقابل دین و اخلاق» از حمید نوربخش پناهیان؛ تقابل دین و اخلاق حمید نوربخش مقدمه صدانت: علیرضا پناهیان در سحرهای ماه رمضان ۱۴۰۲ با حضور در برنامۀ «ماه من» که به‌طور مستقیم از شبکۀ سه پخش می‌شود دربارۀ تلقی‌های ناصواب از دین و آثار تحریف دین -با عنوان “اصلاح برداشت‌های ناروا از دین در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین”- به سخنرانی و گفتگو می‌پردازد. ایشان در جلسه پنجم این برنامه -در تاریخ ۱۴۰۲/۰۱/۰۷- سخنانی پیرامون تقابل اخلاق و دین بیان کرد که جنجال بسیاری در فضای مجازی به راه انداخت. نوشتار زیر معطوف به سخنان ایشان در آن برنامه است.[۱] یکم: پناهیان در اینجا چیزی شبیه به اخلاق فضیلت ارسطویی را الگویی از اخلاق گرفته است، آن هم با برداشتی مشوش و معوج. همان‌طور که می‌دانید، در اخلاق فضیلت، «فضیلت» میانه‌ای بین دو افراط (یا افراط و تفریط) است. آنچه در ماجرای علی(ع) فضیلت است، میانه‌‌ی طیفِ ترحم تا سنگدلی (طیف مربوطه) است. اینکه کسی رذیلت را با فضیلت اشتباه گرفته باشد و علی(ع) را متهم به عمل خلاف فضیلت (مهربانی/دل‌رحمی) کند، گناه اخلاق فضیلت نیست؛ گناه استدلال‌ کننده‌ی به اخلاق فضیلت است که تصور روشنی از طیف مربوطه ندارد. به همین ترتیب پناهیان بارها بین اخلاق و فاعل اخلاقی خلط می‌کند. همچنین او اعمال اخلاقی و غیراخلاقی فاعل را جدا و اتمیک نمی‌بیند و روشن نمی‌کند که ارزش اخلاقی اعمال مختلف فاعل چه ربطی به یکدیگر دارند. اینکه ابن‌سعد در جایی ضداخلاقی عمل کند، نتیجه نمی‌دهد که تمام اعمال او یکسره ضداخلاقی‌ست؛ ابن‌سعد می‌تواند در موردی فضیلت‌مندانه عمل کرده باشد و در موردی دیگر رذیلت‌مندانه. در این صورت هر کدام از اعمال او، وصف اخلاقی جداگانه دارند. در تصویر , ...ادامه مطلب

  • نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی»

  • صدانت نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی» زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی نویسنده: هادی حکیم شفایی نقد و فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی حتی در سطح تحصیلکردگان، روشن اندیشان و نخبگان، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد. اگر بتوان بهترین واژه را برای توصیف این وضعیت بکار برد واژه ی《ابتذال》بهترین وصف ممکن در بیان این مساله است. به نظر میرسد که اساسا واژه نقد یا نقد کردن، بدرستی فهم و یا تمرین نشده است. با رجوع به فرهنگ های واژگان، تعریف نقد کردن را چنین می یابیم: “جدا کردن سره از ناسره” و یا “مطرح کردن ضعف و قوت یک اثر”. با توجه به این معانی، مشخص می شود که نقد کردن، در معنای لغوی، اعم از بیان خوبی ها و بدی ها، خطاها و صحیح ها، خدمات و خیانت ها، و مزایا و معایب است؛ به عبارتی، فرایند نقد کردن، بر مبنای《تفکر انتقادی》صورت می پذیرد. اصطلاح تفکر انتقادی یا critical thinking، به معنای ارزیابی و تحلیل عقلانی یک مساله، بطور ماهرانه، منصفانه، بی طرفانه و همدلانه است. بنابراین، نقد کردن، ضرورتاً برابر با انتقاد کردن، رد کردن، طرد کردن و مانند آن نیست اگرچه رد کردن روشمند، می تواند فقط بخشی از فرایند نقد کردن باشد. ریچارد پل و لیندا الدر تفکر انتقادی را سطح بالاتری از تفکر معمول می دانند که ابزارهایی مفهومی در اختیار ما می گذارد تا بتوانیم در فرایند جستجوی معنا و حقیقت، طرز کار ذهن را درک کنیم. تفکر انتقادی به بیان این نویسندگان، نوعی《ندای درونی خردورزانه》است که اندیشه ها، عواطف و اعمال ما را بررسی و به شیوه ای خردمندانه تر بازسازی می کند‌[۱]. از این تعاریف چنین بدست می آید که نقدِ مبتنی بر تفکر انتقادی نیازمند تحقق, ...ادامه مطلب

  • نوشتار فرهاد شفتی با عنوان «سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی»

  • صدانت نوشتار فرهاد شفتی با عنوان «سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی» سه واژه‌ی کلیدی برای بازبینی فهم دینی: زن، زندگی، آزادی فرهاد شفتی | ماهنامه‌ی کوچه، سال ۷، شماره ۴۴ نخستین بار که شعارِ “زن، زندگی، آزادی” را شنیدم، اگرچه می‌دانستم که خاستگاه این شعار به مراتب فراتر از بحث‌های دینی است، پیوند نزدیکی بین این سه واژه و بحث‌های معاصر در بازبینی فهم دینی یافتم. آنگونه که می‌بینم هر یک از این سه واژه، در کنار چندین پیام و دغدغه‌ی درخور توجه که با خود دارند، به یکی از جنبه‌های گران‌مایه‌ی فهم دینی نیز مربوط می‌شوند. در واقع این سه واژه را نماینده‌ی برخی از مهم‌ترین مباحث دین‌شناسی در این روزگار می‌بینم. در بسیاری از مباحث علمی،  تعدادی از کلیدواژه‌ها آنچنان نقش پررنگی در فرآیند تحلیل می‌یابند که رفته‌رقته به مدخل آن مباحث تبدیل می‌شوند. واژه‌ای که به عنوان مدخل یک بحث آرام‌آرام جای خود را باز می‌کند نقش موثری در انسجام آن بحث و تبیین اهمیت آن، و نیز در یافتن مسیرهای تحلیلی مناسب برای پرداختن به آن بحث دارد. در این نوشتار سعی من بر این است که پیوند این سه واژه را با مباحث امروزینِ آوردگاهِ فهم دینی به اختصار بیان کنم. به این شکل می‌کوشم که اندیشمندان و دانشمندان عرصه‌ی دین را به استفاده از این واژه‌ها و معنی و مفهوم آنها به عنوان مدخل‌هایی برای بازاندیشی فهم دینی فرابخوانم. در اینجا بنا ندارم که نظر خود را درباره‌ی موضوعات مطرح شده بیان کنم. این نوشتار تنها به منزله‌ی طرح مسأله است و بنای پاسخ‌گویی ندارد. از همین روی، در این نوشتار تنها به بیان کلّی عناوین مورد نظر بسنده می‌کنم و وارد مباحث جزیی و فنّیِ این عناوین نخواهم شد. نکته‌ی دیگر اینکه در , ...ادامه مطلب

  • نوشتار شهرام اتفاق با عنوان «حاکمیت کدام قانون؟»

  • صدانت نوشتار شهرام اتفاق با عنوان «حاکمیت کدام قانون؟» حاکمیت کدام قانون؟ شهرام اتفاق- ۳ دی‌ماه ۱۴۰۱ – فایل PDF این نوشتار آدرس خبر در فردای اقتصاد مقدمه: به تازگی رسانه وزین «فردای اقتصاد» اقدام به برگزاری چند نشست درباره موضوع «قانون و حاکمیت قانون» نموده است که باید آن را به فال نیک گرفت و خردمندی در انتخاب این سرفصل را ستود.[۱] در نگاه نخست، میهمانان این نشست‌ها جملگی بر منزلت «قانون و حاکمیت قانون» تأکید دارند و سامان یافتن امور جامعه ایرانی را در گرو برقراری آن می‌دانند. اما در واقع، معنای «قانون» در نزد سخنوران عالی‌قدر آن نشست‌ها، مترتب بر مفهوم واحدی نیست و هر یک از ایشان، واژه «قانون» را با فهمی متفاوت مراد می‌کند. به رغم آن‌که به توصیف مولانا: «گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر». از این‌رو می‌توان ادعا نمود که یکی از دستاوردهای گران‌بهای این نشست‌ها، برجسته نمودن همین تفاوت‌های بنیادین بوده است و به نظر می‌رسد که کنکاش در باب چند فقره از آن‌ها، راهگشای ما در انکشاف این تمایزات زیربنایی باشد: الف) «قانون» و «منافع ملی»: در نشست اول، یکی از میهمانان در توضیح ماهیت قانون می‌گوید: «دوباره برمی‌گردم به اهمیت منافع ملی که فونداسیونی هست برای تعریف قانون و قانون به معنای دقیق کلمه.»[۲] مفهوم مستنبط از سخن آن فرهیخته گرامی این است که «منافع ملی» زیربنایی برای تعریف «قانون» است یا به بیان دیگر، «قانون» ساختمانی است که پایه‌های آن، استوار بر شالوده «منافع ملی» بنا می‌شود (یا باید بشود). در حالی که تلقی یادشده از رابطه میان «قانون» و «منافع ملی»، به معنای ارجح دانستن شأن و مرتبت مفهوم نامتعینی به نام«منافع ملی»، نسبت به «حقوق فردی» است و البته ادعایی بلاوجه است. در واقع مف, ...ادامه مطلب

  • نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «در ستایش تردید»

  • صدانت نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «در ستایش تردید» در ستایش تردید نویسنده: امید قائم پناه این مطلب را می‌توان نوعی معرفی ایده پیتر برگر دانست. در نوشتار پیشارو کوشش می‌شود به سوالاتی از این دست پاسخ داده شود: دوران مدرن چه ویژگی اساسی‌ای دارد؟ الزامات این ویژگی چیست؟ چه چیزی موجب تمایز نسل‌های جدیدتر از نسل‌های پیشین می‌شود؟ مواجهه آدمیان عصر حاضر و به طور خاص نسل جدید با ادیان و ایدئولوژی‌ها چگونه است؟ در چنین شرایطی نظام‌های فکری چگونه باید عمل کنند؟ کثرت‌زایی مدرنیته در مورد مدرنیته تعابیر و برداشت‌های مختلفی وجود دارد، با این حال به نظر می‌رسد در یک معنای آن اتفاق نظر وجود داشته باشد و آن این‌که مدرنیته کثرت بی‌سابقه‌ای را در همه امور به وجود آورده است. پیش از این و در گذشته‌های دور، در هر اجتماعی یک اجماع شناختی و هنجاری نسبی‌ای وجود داشته است. به این معنا که اعضای یک اجتماع برداشت نسبتا مشترکی از چیستی و ساز و کار جهان و خالق آن داشتند و از سوی دیگر نیز، هنجارهای مشترکی میان آنان حاکم بود. با این حال همواره در طول تاریخ گروه‌های حاشیه‌ای وجود داشت که در این اجماع شریک نبوده‌اند اما به هر حال در حد و اندازه گروه حاشیه‌ای بودند و نه بیشتر. فی الحال کثرت مدرنیته این اجتماع‌های همگن را از میان برداشته و در هر جامعه‌ای با طیف‌های گوناگون و متنوعی از باورهای شناختی و هنجاری مواجه هستیم. در دهه‌های اخیر نیز با رشد چشم‌گیر فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی این کثرت بیشتر و بیشتر خود را نمایان می‌کند و نسل جدید که از همان ابتدا در چنین فضایی قرار می‌گیرد این کثرت را مشاهده می‌کند، چنین نسلی در اینستاگرام با سبک‌های مختلف زندگی و در توییتر و تلگرام با باورهای گوناگونی مواجه می‌ش, ...ادامه مطلب

  • نوشتار بعثت علمی با عنوان «شبکه‌های اجتماعی و شرمِ نافرهیختگی»

  • صدانت نوشتار بعثت علمی با عنوان «شبکه‌های اجتماعی و شرمِ نافرهیختگی» شبکه‌های اجتماعی و شرمِ نافرهیختگی بعثت علمی برجسته‌ترین پیامد گسترش شبکه‌های اجتماعی اهمیت یافتن سخن بوده است: برای انسانِ امروز، به سخن درآوردن شخصی‌ترین اندیشه‌هایش (در قالب یک «توئیت»، «استوری»، «پُست»، «کامنت»، «ویدئوی یوتیوب» و …) و داد‌وستد آن‌ها با دیگر اندیشه‌ها گویی سرنوشت‌سازترین کار روزانه‌ی انسان شده است. اکنون، سکوت، گوشه‌گیری و درخودفرورفتن فضایلی عارفانه نیستند چرا که دیگر کمتر کسی از وسوسه‌ی از-خود-سخن-گفتن در امان است؛ اینترنت پر است از «عارفان» پرسخن! اکنون، همگام با گسترش روزافزون رسانه‌هایی که از کاربر می‌خواهند «محتوا تولید» کند، انسان بیش از پیشْ هستی خود را در سخن‌گفتنِ از خودْ شکوفا می‌کند: اگر تا پیش از برآمدن اینستاگرام «انسان موفق» آن «مهندسی» بود که با تکیه بر ریاضی و فیزیک جهان مادی را دگرگون می‌کرد، اکنون «انسان موفق»—و حتی بسی فراتر از این، «انسان خوشبخت»— آن «یوتیوبری» است که با هنر خوش‌سخنی ویدئوهایی میلیونی درباره‌ی زندگی خود می‌سازد؛ اگر تا دیروز چنین بود که انگار تنها مهندسان‌اند که در جهان کارهایی مهم می‌کنند و در این میانْ گفته‌های شاعران، سخنوران، روشنفکران، کتاب‌بازان، منتقدان فیلم، بلاگرها و… صرفاً چاشنی این «کارهای مهم» اند، اکنون، رفته‌رفته، همان مهندسان درمی‌یابند که انگار آن کارها و سازه‌های مهندسی سرانجام در خدمت انتشار هرچه‌سریع‌تر گفته‌ها و ساخته‌های همین قشرِ «ول‌معطلِ» شاعران، سخنوران و… بوده‌اند؛ اگر در گذشته‌ای نه‌چندان دور دانشجویان هنر و علوم انسانی ناخودآگاه از مهندس نبودن (ویا پزشک نبودن و…) رنج می‌بردند، و شاید در پاسخ به «چه ر, ...ادامه مطلب

  • نوشتار آرش نراقی با عنوان ««مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت»

  • صدانت نوشتار آرش نراقی با عنوان ««مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت» «مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت آرش نراقی، ۱۱ آوریل ۲۰۱۸ ۱.  ساموئل بکت در مالون می‌میرد ما را چشم در چشم مرگ می کند.  او ما را در زورق نگاه پبرمرد داستانش می نشاند، و آرام آرام به سوی مردابهای مه آلود تجربه مرگ می راند.  ما تجربه مردن را با پیرمرد داستان شریک می شویم.  اما دغدغه بکت در این رمان فقط بازآفرینی موقعیت مرگ و بازآزمایی «تجربه مرگ» نیست، او عمیقاً با «مسأله مرگ» هم دست به گریبان است.  «مسأله مرگ» از «تجربه مرگ» و «پرسش از مرگ» متمایز است.  مرگ تجربه ناگزیری است که سایه اش بر لحظه لحظه زندگی ما جاری است، و در پایان راه صبورانه در انتظار ما نشسته است.  مهابت این تجربه یگانه چنان است که لاجرم ما را با «پرسش از مرگ» روبرو می کند. پرسش از مرگ ناشی از حیرت و ناتوانی ما در برابر مهابت اضطراب آفرین مرگ است: چرا می میریم؟  زندگی در سایه مرگ ناگزیر چه معنایی دارد؟  اما اینها هیچ یک «مسأله مرگ» نیست.  «مسأله مرگ» از جایی آغاز می شود که ما از پاسخ به پرسش مرگ درمی مانیم.  در جهان پیشامدرن، پرسش از مرگ در قالب کلان روایت های دینی یا فلسفی کمابیش پاسخی آرامش بخش می یافت:  خردی برتر ناظر به تمام جزئیات این جهان است، و هر برگی که از شاخه فرومی افتد به حکمتی فرومی افتد. هستی ما انسانها هم پاره سنگی پرتاب شده در دل تاریکی برهوتی گم شده نیست.  ما یک به یک به صحنه نمایش عظیم الهی در این جهان درمی آییم، هر یک نقش مقدّر خود را در این نمایشنامه ایفا می کنیم و سپس از صحنه بیرون می رویم.  کلان روایتهای پیشامدرن به زندگی ما در این جهان معنا می بخشیدند، و به این ترتی, ...ادامه مطلب

  • نوشتار «دفاع از “اصالت فرهنگ” ملکیان» به قلم حسین حسینی

  • صدانت نوشتار «دفاع از “اصالت فرهنگ” ملکیان» به قلم حسین حسینی دفاع از “اصالت فرهنگ” ملکیان به قلم حسین حسینی استاد ملکیان هم مثل هر متفکر دیگری قابل نقد است و تبعا نمی‌توان همه‌ی آرای ایشان را دربست پذیرفت یا یکسره رد کرد. خودشان هم نشان داده‌اند که مدافع نقد و نقادی‌اند و چنین رویکردی را در آثارشان می‌بینیم. در این نوشته‌ی کوتاه به توضیح نظریه “اصالت فرهنگِ” استاد ملکیان و دفاع از آن می‌پردازم. در نوشته‌های بعدی امیدوارم نقدهایی هم که به آرای ایشان به نظرم می‌رسد، مطرح کنم. برای نمونه، با جبرگرایی ایشان مخالفم و به نظرم، این جبرگرایی با تمام پروژه فکری ایشان مانند اصالت فرهنگ، عقلانیت و معنویت یا دغدغه‌ی اصلاح‌گری فردی و اجتماعی در تضاد جدی است. در ابتدا باید گفت که ملکیان به هیچ وجه کار سیاسی یا اقتصادی را کم‌اهمیت نمی‌داند. اصلا مگر می‌شود سیاست و اقتصاد را دست‌کم گرفت و به زندگی خود ادامه داد؟ سیاست است که روابط داخلی و خارجی مربوط به قدرت را سامان می‌دهد و تاثیر آن در زندگی هر روز ما غیر قابل انکار است. اقتصاد هم چه در جنبه‌ی فردی و چه در بُعد اجتماعی آن امری حیاتی است. بدون پول، خوراک، پوشاک و سقفی که بالای سرمان باشد، یک روز هم شاید نتوان زیست و مطمئنا استاد ملکیان هم از این امور حیاتی غافل نبوده و نیست و نمی‌تواند باشد. ایشان در واقع، منتقد “اصالتِ” سیاست یا “اصالتِ” اقتصاد است؛ یعنی این تصور نادرست که با تغییر رژیم‌های سیاسی یا اقتصادی، همه چیز درست می‌شود. اما تجربه‌های تاریخی، بارها نشان داده است که کارهای صرفا سیاسی، همواره پُرهزینه و کم‌نتیجه بوده است. برای نمونه، بسیاری از چریک‌هایِ چپ که می‌دانستند در , ...ادامه مطلب

  • نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»

  • صدانت نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر» الحادِ اصل‌موضوعی سارتر نوشته: هدایت علوی ‌تبار   ژان پل سارتر یکی از فیلسوفان ملحد قرن بیستم است. او با دلایل فلسفی به موضع الحادی خود نرسید بلکه دلایل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی باعث شد تا در دوازده سالگی الحاد را، به تعبیر خودش، «شهود» کند. بنابراین الحاد سارتر، در اصل، غیرفلسفی و غیراستدلالی است و در فلسفۀ او به عنوان یک نتیجه یا نقطۀ پایان مطرح نمی‌شود، بلکه نقش یک اصل‌موضوع یا نقطۀ شروع را ایفا می‌کند و او نتایج مهمی از آن می‌گیرد. در این مقاله برای اثبات این جنبه از الحاد سارتر سه دلیل آورده شده است. مقدمه ژان پل سارتر در آغاز نوجوانی ایمان خود را از دست داد. ریشۀ بی‌ایمانی او را، همانطور که خود گفته است، باید در خانواده و محیط زندگیش در دوران کودکی جستجو کرد.(۱) سارتر در خانواده‌ای بورژوا که از پدربزرگ، مادربزرگ و مادرش تشکیل می‌شد پرورش یافت. پدربزرگ، شارل شوایتزر، پروتستان بود اما لوئیز، همسر شارل، و آن‌ماری، مادر سارتر، پیرو مذهب کاتولیک بودند. از آنجا که شارل ایمان چندانی به مذهب پروتستان نداشت به همسرش اجازه داده بود که فرزندانشان را کاتولیک بار آورد و این شیوه در مورد سارتر نیز اعمال شد. در نتیجه او در محیطی کاتولیکی، که با نیش‌های تند پدربزرگ به مذهب کاتولیک همراه بود، بزرگ شد. پدربزرگِ ضد کاتولیک سارتر، که تأثیر زیادی در او داشت، خدای مذهب کاتولیک را به نحوی برای او توصیف کرده بود که انتظارش را نداشت. من با پرورش یافتن در مذهب کاتولیک آموختم که قادر متعال مرا برای نشان دادن عظمت و جلال خود آفریده است. این مطلبی بود که حتی جرأت تصورش را هم نداشتم. اما مدتی بعد دریافتم که مفهوم رایج از خدا، که ایما, ...ادامه مطلب

  • نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟»

  • چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟ امید قائم‌پناه داگلاس نورث در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی» کشورهای دسترسی باز و دسترسی محدود را از هم تفکیک می‌کند و بر آن است که شاید اصلی‌ترین عامل توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی کشورها را در, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها