تاریخ وطن

متن مرتبط با «هادی» در سایت تاریخ وطن نوشته شده است

درس‌گفتارهای هادی صمدی با عنوان شکوفایی و خوب زیستن

  • صدانت درس‌گفتارهای هادی صمدی با عنوان شکوفایی و خوب زیستن سلسله‌ نشست‌هایی با عنوان “شکوفایی و خوب زیستن” به میزبانی مؤسسه فرهنگی دکسا برگزار شده در باغ کتاب سخنران: هادی صمدی (پژوهشگر فلسفه‌ تکاملی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم و تحقیقات) در شروع همه‌گیری کووید بازار پیش‌بینی در باره‌ی آینده‌ی جهان بسیار داغ بود. طی دو ماه اخیر و با دردسترس قرار گرفتن عمومی اشکالی از هوش مصنوعی، باز هم گمانه‌زنی‌ها پیرامون آینده‌ی جهان بازار گرمی پیدا کرده است. خوب زیستن در جهان پیش رو چه شکلی خواهد داشت و گام نهادن در مسیر شکوفایی چگونه است؟ در پاسخ ابتدا باید ببینیم شاخص‌هایی که بر به‌زیستی انسان اثر دارند در چه جهتی‌اند: بهتر شدن یا بدتر شدن؟ طی سه سده‌ی گذشته پرسش پیرامون اینکه جهان به سمت بهتر شدن در حرکت است یا بدتر شدن فقط پرسش فیلسوفان بوده است. اما در سال‌های اخیر دانشمندانی مانند پینکر نیز وارد بحث شده‌اند و مدعی‌اند بهزیستی انسان طی سده‌های گذشته افزایش یافته است. . . جلسه اول | چگونه علم می‌تواند در مورد خوب زیستن سخن بگوید؟ مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات شنیدن در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس در جلسه نخست ابتدا در این باره صحبت می‌کنیم که چگونه باید در‌باره‌ی روندهای جهانی به‌زیستی سخن گفت و نقش داده‌های تجربی و نظریه‌های فلسفی در این حوزه چیست. . . جلسه دوم | خوانشی تکاملی-ارسطویی از شکوفایی انسان مشاهده فیلم در یوتیوب | آپارات شنیدن در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس موضوع: چگونه می‌توان هم‌راستا با فهمی ارسطویی از شکوفایی، خوانشی تکاملی از شکوفایی انسان و خوب‌زیستن داشت که ایرادهای وارد بر “داروینیسم اجتماعی” را نداشته باشد؟ در پاسخ به این پرسش خواهیم دید که, ...ادامه مطلب

  • نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی»

  • صدانت نوشتار هادی حکیم شفایی با عنوان «زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی» زوال نقد در جامعه ایران و ضرورت تفکر انتقادی نویسنده: هادی حکیم شفایی نقد و فرهنگ گفتگو در جامعه ایرانی حتی در سطح تحصیلکردگان، روشن اندیشان و نخبگان، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد. اگر بتوان بهترین واژه را برای توصیف این وضعیت بکار برد واژه ی《ابتذال》بهترین وصف ممکن در بیان این مساله است. به نظر میرسد که اساسا واژه نقد یا نقد کردن، بدرستی فهم و یا تمرین نشده است. با رجوع به فرهنگ های واژگان، تعریف نقد کردن را چنین می یابیم: “جدا کردن سره از ناسره” و یا “مطرح کردن ضعف و قوت یک اثر”. با توجه به این معانی، مشخص می شود که نقد کردن، در معنای لغوی، اعم از بیان خوبی ها و بدی ها، خطاها و صحیح ها، خدمات و خیانت ها، و مزایا و معایب است؛ به عبارتی، فرایند نقد کردن، بر مبنای《تفکر انتقادی》صورت می پذیرد. اصطلاح تفکر انتقادی یا critical thinking، به معنای ارزیابی و تحلیل عقلانی یک مساله، بطور ماهرانه، منصفانه، بی طرفانه و همدلانه است. بنابراین، نقد کردن، ضرورتاً برابر با انتقاد کردن، رد کردن، طرد کردن و مانند آن نیست اگرچه رد کردن روشمند، می تواند فقط بخشی از فرایند نقد کردن باشد. ریچارد پل و لیندا الدر تفکر انتقادی را سطح بالاتری از تفکر معمول می دانند که ابزارهایی مفهومی در اختیار ما می گذارد تا بتوانیم در فرایند جستجوی معنا و حقیقت، طرز کار ذهن را درک کنیم. تفکر انتقادی به بیان این نویسندگان، نوعی《ندای درونی خردورزانه》است که اندیشه ها، عواطف و اعمال ما را بررسی و به شیوه ای خردمندانه تر بازسازی می کند‌[۱]. از این تعاریف چنین بدست می آید که نقدِ مبتنی بر تفکر انتقادی نیازمند تحقق, ...ادامه مطلب

  • گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی شیعی در ایران: گسست نهادی یا عقلانیتی؟ (از صفویه تا انقلاب اسلامی)

  • گفتمان«اسلام سیاسی فقاهتی شیعی»در ایران،در تاریخ فراز و فرودخود تلاش کرده مواجهه باواقعیات متغیر انضمامی دنیای سیاسی-اجتماعی جامعۀ مسلمین را درپرتو خوانشی سیاسی از«نص مقدس»ومفصلبندی ازدال مرکزی«اسلام سیاسی»تنظیم کند.اماموضوع مهم،نحوۀ تعامل درونی و بیرونی اصول ثابت فقه شیعی با امور متغیر انضمامی است که به تبلور و عینیت یابی این گفتمان در اشکال مختلف ودر نتیجه شکل گیری دوره های تاریخی خاص منجر شده است.چگونگی تعاملات رژیم دانشی این گفتمان یعنی«فقه سیاسی شیعه»در بر هم کنشی با رژیم قدرتی و نهادهای متناظر با آن به تداوم،متلاشی سازی یا صورت بندی جدیدی از نهادهای قدرت منجر شده و به این سیاق،تاریخ یک دوره را رقم زده است.نوشتار حاضر به دنبال تبیین این مطلب می باشد که این گفتمان در تاریخ خود،از گسست عقلانیتی و اپیستمیک برخوردار نبوده و آنچه محقق شده،حرکت تدریجی این گفتمان از حاشیه به متن و مبارزه برای کسب قدرت سیاسی به منظور اجرای حدود و احکام الهی بوده است که به تبلور این گفتمان درشکل سازه ای «مشکک» در پرتو«نهادگرایی گفتمانی»منجر شده است.پژوهش حاضر این گفتمان را از زمان صفویه تا وقوع پیروزی انقلاب اسلامی وتلاش برای تحقق دال مرکزی«ولایت مطلقۀ فقیه»بر مبنای رویکرد دیرینه شناسی/تبارشناسی فوکویی و نهادگرایی گفتمانی ویوین اشمیت بررسی کرده است., ...ادامه مطلب

  • هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی

  • صدانت هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی خانیکی: سرمایه اجتماعی ما در معرض مخاطرات بزرگی قرار دارد امروزه جامعه‌شناسان بر این عقیده‌اند که جامعه ایرانی دچار افول مسئولیت اجتماعی شده است. کاهش مسئولیت اجتماعی بین شهروندان، جامعه را دچار آنومی اجتماعی کرده است. از همین رو جامعه‌شناسان بر این باورند اگر فکری برای وضعیت اجتماعی ایران نشود، هر روز شاهد آسیب‌هایی جدی‌تر خواهیم بود. در اصطلاح جامعه‌شناسان، «آنومی» عبارت است از «حالتی» که در آن «قواعد اجتماعی» برای عاملان، «الزام‌آور» نیست و «پیروی» از آن‌ها برای افراد «مطلوبیتی» ندارد. به بیان دیگر، آنومی وضعیتی است که در آن نیرویِ محدودکننده قواعد، قادر نیست بر خواسته‌ها و شهوات بشر لگام بزند و «شهوت فزون‌طلبی» همه حدومرزها را می‌شکند. ولی وقتی قواعد حاکمند، افراد در مقابل زیاده‌خواهی و فزون‌طلبی خود، دچار نوعی رنج و اندوه می‌شوند و از نظر دورکیم این «بهایی» است که باید برای زندگی در جامعه پرداخت. علل آنومی در تبیین آنومی، دورکیم علاوه بر صنعتی‌شدن شتابان و دگرگونی ساختاری جامعه، بر «سیری‌ناپذیری» انسان و امیال نامحدود او تاکید می‌کند. او آنومی را «ناتوانی از خودداری ورزیدن» دانسته و بر این باور است که قواعد «اخلاقی» و نه قواعد «اقتصادی»، می‌تواند آشفتگی و هرج‌ومرج را محدود کند و بر شهوات سیری‌ناپذیر آدمی لگام بزنند. «رابرت مرتن»، نظریه‌پرداز دیگری است که درباب آنومی اندیشیده و آن‌ را نتیجه وضعیتی دانسته که در آن، جامعه بر اهداف (ارزش‌ها) خود تاکید می‌کند، ولی وسایل (روش‌ها) دستیابی به آن اهداف کارآمد نیست. مرتن با تمییز قائل‌شدن میان هنجارهای فنی (یعنی روش‌هایی که از نظر افراد کارآمد است ولی به لحاظ فرهنگی نامشروع است) و هنجارهای, ...ادامه مطلب

  • هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان

  • صدانت هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان در آراء اندیشمندان سیاسی چون ارسطو، هابز، لاک، و روسو ارتباط وثیقی میان آراء سیاسی و نظرات روان‌شناختی ایشان پیرامون سرشت انسان برقرار بوده است. با تفکیک هرچه بیشتر علوم در سده‌ی بیستم این رابطه گسست و اندیشمندان سیاسی مطالعه‌ی سرشت انسان را به روانشناسی و زیست‌شناسی وانهادند. طی دهه‌های اخیر با گسترش رویکردهای تجربه‌گرایانه در علوم انسانی مسیر گذشتگان در مسیری نو ادامه یافت و بار دیگر به سرشت انسان در مطالعه‌ی سیاست توجه شد. با این تفاوت که اینبار سرشت انسان به نحوی تجربی بررسی می‌شد. در این گفتار که در اول اسفند، روز جهانی عدالت اجتماعی در گروه دیدگاه حلقه‌ی نو برگزار شد، هادی صمدی توضیح می‌دهد که روان‌شناسی و زیست‌شناسی تکاملی چه پیامهای جدیدی برای عدالت اجتماعی در پی دارند. در بخش نخست گفتار، به یافته‌هایی اشاره می‌شود که همزمان وجود دو گرایش متعارض را در انسان‌ها نشان می‌دهند: یافته‌های مبتنی بر وجود دورویی اخلاقی (که نشان می‌دهند ما شعار انصاف می‌دهیم اما منصفانه عمل نمی‌کنیم) و یافته‌های که در جهت مقابل بیانگر وجود انصاف، به ویژه در کودکان، هستند. بررسی شرایطی که هر کدام از این دو وجه متعارض در ما غلبه دارند درس‌های آموزنده‌ای برای رسیدن به جهانی عادلانه‌تر در بر دارد. در بخش دوم بیان می‌شود که بر خلاف خوانشی سنتی‌تر، که از نظریه‌ی تکامل در دفاع از نابرابری‌های فزاینده بهره گرفته می‌شد، منظری از تکامل زیستی در دفاع از جهانی عادلانه وجود دارد. در بخش انتهایی بیان می‌شود که یافته‌های روانشناسی نشان می‌دهند که ادبیات و سینمایی که به حاشیه رانده‌شدگان جامعه می‌پردازند می‌توانند گامی مهم در جهت افزایش همدلی عمومی برای کاهش نابرابر, ...ادامه مطلب

  • نوشتار شیرین کریمی با عنوان «چه‌گونه بیزاری از فمینیسم را نهادینه می‌کنند؟» در پاسخ به «درباره‌ی زنانی که شریک نظام مردسالارند» نوشته‌ی آرش نراقی

  • چه‌گونه بیزاری از فمینیسم را نهادینه می‌کنند؟ شیرین کریمی (مترجم و پژوهشگر اجتماعی) آرش نراقی دانش‌آموخته‌ی فلسفه و «نواندیش دینی» در یادداشتی زیر عنوان ِ «درباره‌ی زنانی که شریک نظام مردسالار, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها