مسیحان ایران
در قلمرو روم در مدت کودکی شاپور دگرگونیهایی پیش آمده بود که سبب می شد، تا امپراتور روم، در داخل سرزمین ایران نیز برای خود، هواخواهانی داشته باشد. قضیه عبارت بود، از اینکه کنستانتین امپراتور روم در سال ۳۱۳ طبق فرمانی موسوم به، فرمان میلان، رسماً به آیین مسیح گروید و مسیحیت آیین رسمی رومیان شد که طبعاً وی را حامی مسیحیهای ایران نیز می کرد.[۹] یولیانوس امپراتور روم به مخالفت دین عیسی برخاست و از این روی او را مرتد لقب دادهاند ولی کار او موقت بود و در اوضاع تغییری نداد.[۱۰] این امر موجب میشد که وقتی شاپور در صدد جنگ با روم برآید، مسیحیهایی که در این اوقات در قلمرو شاهنشاهی ایران تعدادشان، تدریجاً زیاد هم شده بود، نسبت به روم علاقه و احساسات موافق نشان دهند و چنانکه از قول خود شاپور نقل شده است در سرزمین وی سکونت ورزند و در عین حال دوستدار دشمن وی قیصر روم باشند.[۱۱]
این اوضاع آیین مسیحیت را که پیش از آن جز به عنوان یک آیین غیر مجاز قلمداد نشده بود به آیین دشمن تبدیل کرد این احوال سیاست تعقیب و تعصب را که از زمان کرتیر موبد، تقریباً فراموش شده بود، دوباره در ایران احیاء کرد. با شروع جنگ با روم تعقیب و آزار مسیحیهای ایران هم که شاه ایران به آنها به چشم یک دشمن خانگی مینگریست، شروع شد. شاپور برخلاف موبدان عصر، ظاهراً مسیحیها را بیشتر به عنوان یک مسئلهٔ سیاسی تلقی میکرد و با یهودیان ایران که از نظر سیاسی، بیطرف بودند، شاپور با تسامح رفتار میکرد.