در سالهای اخیر، شاهد ظهور پویش‏هایی اجتماعی و سیاسی در سراسر جهان هستیم که بر مطالبۀ «زندگی» تأکید دارند. این امر، ضرورت تحلیلِ عاملیتِ سیاسیِ «زندگی» در چارچوب علم سیاست به منظور گونه‏ شناسی، پیش‏بینی و مدیریت یا مهار این پویش‏ ها را اجتناب‏ ناپذیر کرده است. در این مقاله، امکان گشودن چنین رهیافتی را دنبال کرده‏ایم. به این منظور، با گذرِ انتقادی از طرح کارل اشمیت از سیاست که معطوف به مراقبت از «شکلِ زندگی» در چارچوب نهاد دولت است؛ ضمنِ ذکر نابسندگی‏های این رهیافت، بر ضرورت تحلیل زندگی از خلال «فرم‏ های اجتماعی» که زندگی در درونِ آنها جریان می‏‎یابد، تأکید کردهایم(رهیافت زیمل) و با تبیین «اقتصاد» به منزلۀ «فرم زندگی» در زمانۀ حاضر، از انگارۀ زیست‏ سیاستِ فوکو برای تحلیل نحوۀ عملکرد رانۀ اقتصادی در حکمرانیِ زندگی بهره گرفته ‏ایم. پرسشی اصلی مقاله این است که چگونه می‏توانیم روزنه‏ ای رو به سوی ارائۀ تحلیلی «سیاسی» از زندگی و عاملیتِ سیاسیِ آن در علم سیاست بگشاییم؟ فرضیه این مقاله آن است که به منظور تحلیل عاملیت سیاسی زندگی در زمانۀ ما، می‏بایست «اقتصاد» با چرخشی هستی‏شناختی به ناحیه‏ای در دانش سیاسی تبدیل شود. نوآوری مقاله در این است که ما شکلی از «نقد اقتصاد سیاسی»‏ را پیشنهاد داده‏ایم که قادر خواهد بود قلمروی مقولات عامِ اقتصادی را به منزلۀ حیطه&r, ...ادامه مطلب
تحقیق حاضر میکوشد با روشی تحلیلی و با بهره گیری از داده های کیفی بدست آمده از منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل تاثیر عوامل هویتی-عقیدتی و تاریخی بر جایگاه سیاسی علویان ترکیه در سری های زمانی گوناگون بپردازد.در تحقیق حاضر جایگاه سیاسی علویان ترکیه بعوان متغیری وابسته و تابعی از هویت و تاریخ سیاسی علویان بعنوان متغیر مستقل،فرض شده است.نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که علویان ترکیه بخاطر هویت و اعتقادات متمایز خود از سوی حکومت و گروه اکثریت همواره غیرخودی و دیگری محسوب شده اند و همواره بازیگر حاشیه ای و اپوزسیون حکومتها و قدرت سیاسی ترکیه بوده اند و به همین دلیل نحوه مواجهه حکومتهای مختلف ترکیه با علویان این کشور در سری های زمانی گوناگون دارای گسستی جدی و قابل ملاحظه نبوده و حکومت های گوناگون دارای ایدئولوژی های مختلف همواره علویان را بخاطر هویت شان محدود کرده و اجازه حضور جدی در صحنه سیاست و قدرت ترکیه را به ایشان نداده اند و از این جهت شاهد نوعی سنت تاریخی در صحنه سیاست و قدرت ترکیه مبنی بر محدود کردن علویان هستیم., ...ادامه مطلب
صدانت نوشتار حسین دباغ با عنوان «جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی» جنگ حماس و اسرائیل: یک تحلیل اخلاقی حسین دباغ *برای بلاگ انجمن فلسفی آمریکا ارائه یک تحلیل جامع از جنگ و نزاع درازدامن بین اسرائیل و حماس متضمن در نظر آوردن عوامل تاریخی و سیاسی در کنار ملاحظات فلسفی و اخلاقی است. بروز خشونت آشکار از هر دو سو به اختلاف نظرهای بنیادین در مورد ماهیت عدالت و دولت، مشروعیت مقاومت در برابر اشغالگری، و شاید مهم تر از بقیه مفهوم “قربانی بودن” بر میگردد. حماس فلسطینیان را قربانی سرکوب استعماری میداند و مقاومت خشونت آمیز خود را به عنوان ابزاری برای مقابله موجه میپندارد. در مقابل، اسرائیل نیز یهودیان را قربانی ظلم سیستماتیک تاریخی میداند و اشغال غیرقانونی و گسترش قلمرو خود را توجیه میکند. حقوق بینالملل بشردوستانه چارچوبی معقول برای ارزیابی رفتار طرفهای دخیل در جنگ ارائه میکند. در حالی که این چارچوب، یک مبنای قانونی برای ارزیابی خصومت ها فراهم می کند، بررسی اخلاقی آن حقایق مهمی را آشکار میکند. جنگها نه تنها قساوتهای بیشماری را آشکار میکنند و افراد بیگناه بسیاری را به قربانی میگیرند، بلکه برخی مفاهیم مهم اخلاقی را نیز قربانی میکنند. یکی از این مفاهیم که عموما در میان جنگها نادیده گرفته میشود مفهوم «بیگناهی» است. جنگها اغلب از اختلافات ریشهدار، ایدئولوژیهای متفاوت یا اختلافات سرزمینی ناشی میشوند، با این حال حقوق بینالملل بشردوستانه تلاش می کند در میان تمام اختلافات بر جهانی بودن کرامت انسانی و ارزش ذاتی انسان صحه بگذارد و رشتهای از انسانیت مشترک را میان دو طرف درگیر در جنگ برقرار نگاه دارد. این پیوند مشترک بهویژه در هنگامه خصومتها مهمتر هم میشود , ...ادامه مطلب
صدانت نقد بیژن عبدالکریمی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران نقدی بر ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» دکتر سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران مصایب نگاه تجددمآبانه و اروپاسالارانه عبدالکریمی: طباطبایی به دلیل تن دادن به منطق شرق شناسانه و اروپا محور نمی تواند تاریخ ما را به درستی مفهوم سازی کند منتشر شده در روزنامه ایران، شماره هشت هزار و صد و بیست و نه، ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر سید جواد طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرحکنم: به نظر میرسد که مواجهه دکتر طباطبایی با سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای ایدئولوژیک است. ایشان در واقع تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و مدرنیته به جامعه و تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیککند از عوامل رشد و بالندگی تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع دکتر طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپامحور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش هویت و خرد ایرانی است، اعم از تفسیر معنوی از جهان، عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند. دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیکشوند که ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع, ...ادامه مطلب
وقتیکه به منابع برجسته در تاریخِ فکرِ ایران باستان و تفکر اسلامی رجوع میکنیم، دو مفهومِ «فَرّه» و «کرامت» بسیار خودنمایی میکنند. شاید در نگاه اول نتوان رشته پیوندی میان این دو مفهوم برقرار کرد، اما با ریشهیابی مفهومی این دو واژه در دو سنتِ فکری ایرانی و اسلامی و جایگاه آنها در امر سیاسی، قرابت معنایی و کاربرد بسیاری میان آنها میتوان یافت. در این مقاله درصدد نشان دادن قرابت مفهومی و کاربردی این دو واژه بهعنوان مفهوم مرکزی در اندیشه سیاسی ایران باستان و اسلام هستیم، لذا سؤال اصلی این تحقیق این است: چه ارتباطی میان مفهوم «فَرّه» در اندیشه سیاسی ایرانی و «کرامت» در اندیشه سیاسی اسلامی وجود دارد؟ روش مورداستفاده در این تحقیق، مقایسهای و بر مبنای الگوی توافق و اختلاف پرزورسکی و توین است., ...ادامه مطلب
صدانت پروندهی فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره متن پیشرو اولین جلسه از سلسله جلسات پرونده «فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره» است که به صورت ۱۴ گفتگوی اینستاگرامی به میزبانی محمدرضا واعظ و به همت موسسه فرهنگی هنری پیدایش(رویش دیگر) در بهار ۱۴۰۱ برگزار شده است. فیلم تمام جلسات در انتهای این صفحه موجود است. . . میزگرد اول با عنوان: فلسفۀ تحلیلی و زندگی روزمره با حضور: دکتر بابک عباسی، دکتر حسین شیخرضایی، دکتر ابراهیم آزادگان و دکتر محمدرضا واعظ شهرستانی محمدرضا واعظ: فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره بحث مفصلی است و شاید بسیاری که این عنوان را دیدهاند به نظرشان جالب یا حتی عجیب آمده است و در این ارتباط نگاههای متفاوتی به این عنوان داشتیم. نکته جالب این است که سه نفری مهمان ما در این برنامه هستند که مدیران گروه فلسفه در دانشگاههای مختلف ایران هستند. در خدمت دکتر شیخرضایی هستیم، رئیس گروه مطالعات علم مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر ابراهیم آزادگان رئیس دانشکده فلسفهعلم دانشگاه شریف و دکتر بابک عباسی، مدیر گروه فلسفۀ دانشگاه آزاد واحد علوم-تحقیقات تهران. آقای دکتر شیخ رضایی کتاب what is analytic philosophy[1] انتشارات کمبریج را پیشنهاد دادند که کتاب بسیار معتبری است. این کتاب چه در ایران و چه در جاهای دیگر به عنوان منبع استفاده میشود و در ایران هم توسط دکتر یاسر خوشنویس عزیز ترجمه شده است. هانس یوهان گلوک در این کتاب، با رویکردی تحلیلی و متافلسفی به تعریف فلسفه تحلیلی پرداخته و سعی کرده است تعاریف مختلفی از آن ارائه بدهد. او در این کتاب به توضیح و نقد این دیدگاه که «فلسفه تحلیلی رویکرد تاریخانگارانه ندارد، با متافیزیک مغایرت دارد یا صرفا از روش منطقی-تحلیلی استفاده میکند»، , ...ادامه مطلب
دولت ترامپ در 8 آوریل 2019(19 فروردین 1398) با انتشار یک فکت­شیت[یا گزاره­برگ]، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) را در لیست سازمان­های تروریستی خارجی(FTO) قرار داد. اگرچه می­توان این اقدام دولت ترامپ را با چارچوب­های نظری متفاوت مورد بررسی قرار داد، لکن در این پژوهش مطالعات انتقادی تروریسم (CTS) به­منظور تحلیل انتقادی این اقدام انتخاب گردیده است. مطالعات انتقادی تروریسم یک جهت­گیری یا چشم­انداز انتقادی است که تلاش می­کند تا از حیث هستی­شناختی، معرفت­شناختی و روش­شناختی فاصله خود با تعصبات رایج و غالب در جریان اصلی مطالعات تروریسم (TS) را حفظ نماید. متدولوژی این پژوهش براساس روش «نقد درون­بود» (روش کیفی) در کنار استفاده از آمارهای معتبر (به­عنوان روش کمی) تنظیم گردیده است. از این­رو، این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی که «با بهره­گیری از مطالعات انتقادی تروریسم، اقدام دولت ترامپ در قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمان­های تروریستی خارجی چگونه ارزیابی می­گردد؟»، این فرضیه را ارائه می­دهد که «با بهره­گیری از مطالعات انتقادی تروریسم به­عنوان چارچوب نظری و استفاده از روش «نقد درون­بود» در کنار آمارهای معتبر اندیشکده­های غربی، نقطهضعفها و تناقض­های قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست سازمان­های تروریستی خارجی استخراج شده و به­واسطه تجزیه و تحلیل تعریف ارائه شده از مفهوم «ترو, ...ادامه مطلب
فوکو قدرت را مساوی با کردار و عمل دانسته و در همین راستا تحلیلات قدرت را بهجای نظریه قدرت قرار میدهد. قدرت زمانی میتواند تبدیل به کردار شود که بتواند دانش و گفتمان ایجاد نماید. در واقع بدون برقراری رژیم حقیقت یعنی گفتمان، قدرت نمیتواند به صورت کردار تبلور یابد. قدرت میتواند انقیاد، سلطه، استراتژی بههنجارسازی و یا قدرت مشرف بر حیات شود. قدرت، گفتمان را میسازد تا سوژه و ابژه خلق کند. این پژوهش در پی پاسخ­گویی به این پرسش اساسی است که سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته است برای حصول به منافع ملی حداکثری، از دو امر اساسی قدرت و گفتمان در وجه مطلوب خود بهرهبرداری لازم را به عمل آورد؟ در مقام پاسخ فرضیه جستار بدین­صورت قرارمییابد که: «سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران، یک سیاست خارجی با رویکرد های زمانی متفاوت، بر اساس گفتمان اسلام سیاسی است. اِعمال این سیاست در عصر پست مدرن، نیازمند به قدرت و دانش و اجرای یک گفتمان غالب برای تاسیس یک رژیم حقیقت در نظام بینالملل است». سیاست­خارجی ج.اایران بر اساس موازین گفتمانی قابل صورت بندی و مفصلبندی است. برای تحلیل این مبانی از دو روش دیرینهشناسی و تبارشناسی در بافت خوانش گفتمانی میشل فوکو و با اتخاذ مفاهیم کاربردی بهره گرفته می­شود., ...ادامه مطلب
اعراب با نیرویِ معنوی جدید اسلام، علیرغم ادعای هویت و دین جهانی و فارغ از قوم و قبیله و نژاد، پس از تصرفات فراوان، مدعی هویت و قوم و نژاد ویژه برای خود شدند و حتی برای تحقق این امر مدعی رسالت الهی شدند. امویان بعد از خلفای راشدین در سرزمینهای تحت خلافت (ازجمله ایران)، برای تحقق این امر در حوزه هویت از استراتژیهای مختلفی استفاده کردند. بر این بنیاد، سؤالی که این تحقیق میخواهد پاسخ دهند این است که نوع سامانه استیلای امویان بر هویت ایرانیان چه بوده است و برای این استیلا از چه ابزارهای و استراتژیهای استفاده کردند؟ برای پاسخ به این سؤال از روش تبارشناسی تاریخی و مفهوم روشی «سامانه» میشل فوکو استفاده کردهایم و با توضیح سازوکارهای عناصر ناهماهنگی مانند گفتمانها، نهادها، تصمیمات نظارتی، قوانین و اقدامات اداری، به این نتیجه رسیدم که امویان با سامانه «عربی-اسلامی» که شامل استراتژیها و تاکتیکهای تهدید کاربرد وسایل قهریه، اثرات ترغیبی کلامی، نابرابریهای اقتصادی و کاربرد وسایل کموبیش پیچیده کنترل موجب تقویت و حفظ اعمال سامانه عربی-اسلامی بر جامعه و هویت ایرانیان شدند., ...ادامه مطلب
صدانت تحلیلهای اقتصادی پویا ناظران با عنوان تصمیمات شاخص در چهل سال گذشته، چهار تصمیم شاخص اقتصادی گرفته شده که عمده آنچه در اقتصاد کشور تجربه میکنیم تبعات اون چهار تصمیم شاخص هستند. در هر پادکست به یک تصمیم شاخص اول خواهیم پرداخت. . . مداخله در قیمت ۰ تصمیم شاخص اول ۵۶ دقیقه – ۲۴ مگ دانلود با لینک مستقیم دریافت از تلگرام شنیدن در کستباکس . . سیاست خارجی – تصمیم شاخص دوم چرا آمریکا از برجام خارج شد؟ مشکل کجاست؟ چه جوری میشه مجددا توافقی صورت داد؟ اصلا فایدهای داره؟ یکبار دیدیم که برجام ناپایداره. آیا با تضمین گرفتن میشه برجام رو تبدیل به یک توافق پایدار کرد؟ در این پست، با صحبت پیرامون سیاست خارجی، به تصمیم شاخص دوم خواهیم پرداخت. در نهایت، خواهیم دید اون کاستی برجام که باعث ناپایداریش شد، با اخذ امتیازات حقوقی بیشتر، مثل لغو کاتسا، یا اخذ تضامین حقوقی، جبران نمیشه. برای کسب توافقی پایدار، باید از نو نوشت و با چارچوب فکری متفاوت. ۴۶ دقیقه – ۱۹ مگ دانلود با لینک مستقیم دریافت از تلگرام شنیدن در کستباکس . . بانکداری بدون ربا – تصمیم شاخص سوم تورم مزمن بالا از چالشهای اصلی کشوره، و معلول بیانضباطی بودجهای و بیانضباطی نظام بانکیه. بیانضباطی نظام بانکی ما ناشی از مدیران ناکارآمد یا فاسد نیست بلکه ساختاریه. طبعا برخی افراد از نقایصش سوء استفاده کرده، رانتجویی میکنند. حذفشون لازمه، اما کافی نیست. بانکداری ما بجای کمک به رشد اقتصادی، علت تورم و توزیع کننده رانت شده. برای فهمیدن نقایص ساختاری نظام بانکی، اول باید بفهمیم پول چیه، تا بعد بتونیم بفهمیم بانک چیه، تا بعد الزامات یک نظام بانکی سالم و کارا رو بشناسیم، که باعث طولانی شدن این پست شد. اما د, ...ادامه مطلب
داوری و قضاوت کردن در میان جهانهای هنجارمندی که در نزاع و تعارض با یکدیگر هستند، دشوار است. چرا که آنها در برخورداری از واژگان مشابه، معیارهای عقلانی مورد توافق و تعهدات اخلاقی مشترک همراستا نیستند. لذا با روشهای مرسوم در کاوشهای فلسفی نمیتوان میان این جهانهای هنجاری دست به داوری زد. در چنین شرایطی، داوریهای سیاسی معمولاً به امور تراژیکی ختم میشوند که در عرصه سیاسی عواقبی ناگوار دارند. در همین راستا سوال اصلی مقاله این است که داوری سیاسی بهمثابه امری تراژیک به چه معنا است؟ و چه پیامدهای برای زیستارهای سیاسی دارد؟ برای یافتن پاسخ، نوشتار حاضر با تأکید بر این که داوریسیاسی مانند کنشی در موقعیتتراژیک، تجربهای است که در زمان و محلِ خاصِ فرد رخ میدهد، امکان توسل به اصول متعین پیشینی در این زمینه را مردود دانسته و با ابتنا به اندیشة هنجاری مارتا نوسبام، درصدد ارائه نوعی داوری بهمثابه داوری تراژیک است که اصل اساسی آن مبتنی بر حضور شانس اخلاقی در پی ریزی قابلیتهایانسانی است. قابلیت هایی که منجر به رهایش انسان از یک مصیبت به یک خوشبختی میشوند. در واقع داوری در اندیشه نوسبام، پراکسیس سیاسی را متوجه به عناصری بیرون از کنشگر میکند و در عین حال بر تاثیر موقعیتهای ستیزهای و چندجانبۀ فرهنگی، سیاسی و مذهبی تاکید دارد که بر جهتدهی به رفتارهای عادلانه و غیرعادلانه، مصیبت ساز یا سعادت ساز و غیره در حوزه سیاسی موثرند. , ...ادامه مطلب
دیدار دو فیلسوف تحلیلی در گفتوگو با حسین شقاقی ۵ (۱۰۰%) ۳ votes محسن آزموده: تصور عمومی ناآشنایان با فلسفه تحلیلی آن است که اندیشمندان این سنت فکری یک کلیت منسجم و یکنواخت را تشکیل میدهند. , ...ادامه مطلب