تحلیل قدرت موّلد فوکویی از منظر گفتمان (مطالعه موردی: تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران)
فوکو قدرت را مساوی با کردار و عمل دانسته و در همین راستا تحلیلات قدرت را بهجای نظریه قدرت قرار میدهد. قدرت زمانی میتواند تبدیل به کردار شود که بتواند دانش و گفتمان ایجاد نماید. در واقع بدون برقراری رژیم حقیقت یعنی گفتمان، قدرت نمیتواند به صورت کردار تبلور یابد. قدرت میتواند انقیاد، سلطه، استراتژی بههنجارسازی و یا قدرت مشرف بر حیات شود. قدرت، گفتمان را میسازد تا سوژه و ابژه خلق کند. این پژوهش در پی پاسخ­گویی به این پرسش اساسی است که سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته است برای حصول به منافع ملی حداکثری، از دو امر اساسی قدرت و گفتمان در وجه مطلوب خود بهرهبرداری لازم را به عمل آورد؟ در مقام پاسخ فرضیه جستار بدین­صورت قرارمییابد که: «سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران، یک سیاست خارجی با رویکرد های زمانی متفاوت، بر اساس گفتمان اسلام سیاسی است. اِعمال این سیاست در عصر پست مدرن، نیازمند به قدرت و دانش و اجرای یک گفتمان غالب برای تاسیس یک رژیم حقیقت در نظام بینالملل است». سیاست­خارجی ج.اایران بر اساس موازین گفتمانی قابل صورت بندی و مفصلبندی است. برای تحلیل این مبانی از دو روش دیرینهشناسی و تبارشناسی در بافت خوانش گفتمانی میشل فوکو و با اتخاذ مفاهیم کاربردی بهره گرفته می­شود.