در این نوشتار، پرسش اصلی آن است که مهمترین دلایل اعتراضات کارگری در عسلویه و پیامدهای آن از نیمه دوم دهه 1390 به این سو چه بوده اند و مهمترین پیشنهادها برای نهادینه شدن مطالبه گری و جلوگیری از رادیکالیسم کارگری از منظر شاخص های مدل و نظریه حکمرانی خوب چیستند؟ یافته کلی این پژوهش میدانی با تکنیک مصاحبه ای از کارگران، فغالان کارگری و کارشناسان حاکی از جایگاه نخست مولفه های اقتصادی، جایگاه دوم مولفه های اجتماعی و فرهنگی و سپس جایگاه سوم مولفه های نهادی ( نظارتی، اعتمادی، تنظیمی و غیره) به عنوان محرک ها یا ریشه های اعتراضات کارگری در عسلویه بود. البته در نزد کارشناسان به دلیل دانش تخصصی و اهمیت عوامل نهادی اهمیت مولفه های نهادی در ریشه یابی اعتراض ها و پیامدها در مقایسه با کارگران بالا بود. برخی از مهمترین پیامدهای این اعتراضات کارگری برای کشور عبارت بودند از: افزایش آسیب پذیری امنیت داخلی، کاهش اعتماد و ضعف مقبولیت عملکردی نهادهای حکومتی و تشکل های صنفی کارگری و اثرات سرایتی اعتراضات کارگری به مناطق مشابه . در پایان هم برای جلوگیری از رادیکالیسم کارگری و نهادمندسازی مطالبات آنها پیشنهادات کاربردی از منظر نظریه حکمرانی خوب ارایه شد., ...ادامه مطلب
صدانت نادرستی تروریسم از منظر تامس نیگل تامس نیگل/ فیلسوف اخلاق ترجمهی جواد حیدری توضیح مترجم: تامس نیگل برای تبیین اینکه تروریسم چه عیب و ایرادی دارد، تمایزی را بین غایات و وسایل ترسیم میکند. این غایات یا اهداف تروریسم نیست که آن را نادرست میسازد، بلکه مشکل در ابزارهایی است که تروریسم به کار میگیرد: یعنی کشتن انسانهای بیگناه. تروریسم ناقض اصل اخلاقیای است که میگوید، هدف قرار دادن انسانهای بیگناه بهلحاظ اخلاقی نادرست است. بهعقیدهی نیگل، کشتن انسان برای دفاع از خود این ممنوعیت اخلاقی را نقض نمیکند. همچنین کشتن اشخاص بیگناه در جنگ به لحاظ اخلاقی مجاز است بهشرط آنکه این کار بهعنوان اثر جانبی ناخواستهی حمله به اهداف نظامی مشروع رخ بدهد. ۱- تروریسم چه عیب و ایرادی دارد؟ به لحاظ اخلاقی چه ایرادی میتوان بر آن گرفت. چه چیزی قتل عام تروریستی را در مقایسه با سایر شکلهای قتل، مثل قتل خانوادگی یا طایفهای، سزاوار محکومیت بیشتری میکند. ۲- تروریسم ابزاری دارد و غایتی. ابزار تروریسم حمله به غیرنظامیان است و غایات تروریسم هم میتواند مثلاً دولت مستقل بوسنیایی باشد یا تحت فشار قرار دادن دولت خاصی یا عقبنشینی امریکا از خاورمیانه. در اینجا محکومیت تروریسم به خاطر ابزاری است که استفاده میکند یعنی هدف قرار دادن انسانهای بیگناه و غیرنظامیان، نه اهدافی است که میخواهد به آنها دست یابد. ۳- غایت هرچقدر والا باشد، نمیتوان برای رسیدن به آن غایات ابزارهای تروریستی را انتخاب کرد. حتی اگر هیچ راهی باقی نمانده باشد که بتوانیم به آن غایات برسیم باز هم سبک و سنگین کردن سود و زیان در اینجا جایز نیست. ۴- چرا برای رسیدن به غایات ارزشمند نمیتوان انسانهای بیگناه را مورد هدف قرا, ...ادامه مطلب
در پاسخ به چالش­ها و معضلات امنیتی در سطوح خارجی (منطقه­ای - جهانی)، سیاست­های امنیتی کنشگران بر پایه پویش­های محیطی طرح­ریزی و پیگیری می­شود. در مراکز مطالعاتی روسیه، اهداف امنیتی برگرفته از یک محیط­شناسی بوده و بر پایه جغرافیای سیاسی اولویت می­یابد. ساختارهای حاکم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درک شده در هر محیط از سوی این مراکز، بازتاب شرایط امن نسبت به منافع و خواسته­های کرملین می­باشد. این پرداخت روسی از امنیت و محیط در غرب آسیا بر اساس تبیین نیاز­ها، منافع و پیامد­های هر رفتار و تصمیم دولت روسیه در میان محققان روس شکل گرفته و درنهایت به یک گفتمان امنیتی دست می­یابند. این نوشتار با هدف شناخت مبنای استراتژی کلان و دکترین­های امنیتی اندیشکده­های روسی در رابطه با محیط غرب آسیا، سؤال اصلی خود را بدین صورت بیان میدارد: اندیشکدههای رسمی و تصمیمساز روسیه چه نگرش، تبیین، دامنه و عناصری پیرامون مفهوم امنیت در محیط غرب آسیا دارند؟ پژوهش حاضر فرضیه خود را بر اساس تعریف مدلول امنیت از سوی اندیشکده­های راهبردی روسیه در سطح منطقهای و جهانی به ویژه منطقه غرب آسیا، بر پایه زیست تاریخی، جغرافیای وطنی و هویت درک شده توسط روس­ها و با هدف چگونگی تعریف و تحقق منافع و اولویتهای مادی روسیه قرار داده است. این مقاله در چارچوب نظریه سازهانگاری به تأویل نگاه و فهم روسی از محیط امنیتی در غرب آسیا میپردازد. نوشتار پیش­رو برای دستیابی به یافتههای قابلاتکا و مورد نظر، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای (مکتوب و الکترونیکی) به انجام رسیده اس, ...ادامه مطلب
فوکو قدرت را مساوی با کردار و عمل دانسته و در همین راستا تحلیلات قدرت را بهجای نظریه قدرت قرار میدهد. قدرت زمانی میتواند تبدیل به کردار شود که بتواند دانش و گفتمان ایجاد نماید. در واقع بدون برقراری رژیم حقیقت یعنی گفتمان، قدرت نمیتواند به صورت کردار تبلور یابد. قدرت میتواند انقیاد، سلطه، استراتژی بههنجارسازی و یا قدرت مشرف بر حیات شود. قدرت، گفتمان را میسازد تا سوژه و ابژه خلق کند. این پژوهش در پی پاسخ­گویی به این پرسش اساسی است که سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته است برای حصول به منافع ملی حداکثری، از دو امر اساسی قدرت و گفتمان در وجه مطلوب خود بهرهبرداری لازم را به عمل آورد؟ در مقام پاسخ فرضیه جستار بدین­صورت قرارمییابد که: «سیاست­خارجی جمهوری اسلامی ایران، یک سیاست خارجی با رویکرد های زمانی متفاوت، بر اساس گفتمان اسلام سیاسی است. اِعمال این سیاست در عصر پست مدرن، نیازمند به قدرت و دانش و اجرای یک گفتمان غالب برای تاسیس یک رژیم حقیقت در نظام بینالملل است». سیاست­خارجی ج.اایران بر اساس موازین گفتمانی قابل صورت بندی و مفصلبندی است. برای تحلیل این مبانی از دو روش دیرینهشناسی و تبارشناسی در بافت خوانش گفتمانی میشل فوکو و با اتخاذ مفاهیم کاربردی بهره گرفته می­شود., ...ادامه مطلب
مرگ از منظر زندگی مصاحبه با دکتر مقصود فراستخواه فراستخواه در این گفت وگو برای ما از دو مواجهه متفاوت با مرگ سخن می گوید: مواجهه اول، هرمنوتیک مرگ و تشرّف ِبه مردن است ومواجهه دوم, ...ادامه مطلب