بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و چین از دریچۀ فرهنگ راهبردی
نگارندگان اثر حاضر درصدد برآمدهاند تا از رهگذر مطالعه و سنجش معیارها، منابع و اسناد چینیِ مرتبط با مقولۀ فرهنگ راهبردی به این پرسش بنیادین پاسخ گویند که پیوستهای فرهنگ راهبردیِ چین چگونه بر ساخت سیاستهای همگرایانه و واگرایانۀ این کشور شرق آسیایی در قبال ج.ا.ایران تأثیر گذاشته است؟ فرضیۀ اصلی پژوهش آن است که چین با تأسی از عناصر و مؤلفههای مستتر در فرهنگ راهبردی و متغیرهای کلان تأثیرگذار بر دیپلماسی عمومی خود مبادرت به اتخاذ سیاستهای نوینی از قبیل چندجانبه گرایی، پرهیز از جنگطلبی و تأکید بر صلح و امنیت در حوزۀ راهبردی غرب آسیا کرده است. ردگیریِ راهبردهای مورد اشاره بهنوبۀ خود موجب شده تا روابط تهران و پکن طی سالیان اخیر خط سیر سینوسی را در پرتو اقدامات واگرایانه و همگرایانه تجربه نمایند.